Results for pencil translation from English to Persian

pencil
مداد

pencil .
مدادي .

pencil case
جامدادی

red pencil .
عيب گرفتن .

pencil size:
اندازۀ مداد:

pencil sharpener
مدادتراش

get a pencil.
مدادت رو آماده کن

pencil color:
رنگ مداد:

he broke his pencil.
اون مدادش رو شکست

and she drops her pencil , .
مدادش از دستش ميفته .

dont try to stop me , pencil neck .
سعي نکن جلومو بگيري ، خر خون .

pencil is lying on the table
persian

i got a pencil you can borrow.
اگه بخوای می توانم مدادم رو بدهم.

read only what is underlined with the red pencil .
فقط اون قسمت را که با مداد قرمز زيرش خط کشيدم نخون .

you dropped your pencil . did you hear the man .
مدادت را انداختي صداي آقا را شنيدي .

i should have started you off with a pencil.
بهتر بود اول از خودکار يا مدادم مراقبت ميکردي

. . .whenever i use a little yellow pencil.
هر وقت يکي از اين مداد کوچولوها رو استفاده ميکنم

do you have a piece of paper and a pencil .
بروکس ، يک تيکه کاغذ و يک مداد به من ميدي .

maybe i should pencil in the date two years from now .
شايد بايد عروسيتونو دو سال عقب بندازم .

and then the pencil rolls around and she bends again , .
اونوقت خودکارش دوباره ميفته و اون دوباره خم ميشه که برش داره .