Results for pinch translation from English to Persian

pinch .
موقعيت باريک .

pinch:
پالایش ٠سیر

whirl pinch
چرخش پیچاندن

& whirl/ pinch...
& چرخش/ پیچاندن... ‌

were feeling the pinch .
در اين دوره زمانه علف در اين نواحي كمياب است .

you can pinch into any page.
می توانید سراغ هر صفحه ای بروید

but jacob , i need this pinch .
اما جاكوب من به اين موقعيت نياز دارم .

l�ve got to pinch a loaf .
وقتي که برگردم .

this will just pinch little . haahaa .
ممکنه یه ذره درد داشته باشه . هاااا ، آآآآ .

and then i tried to pinch your toe .
بعد سعي كردم انگشتتو نيشگون بگيرم .

there aint nobody gonna get your pinch .
هيچكس نميتونه موقعيت تو را ازت بگيره .

she didn't hit, scratch, or pinch you?
او به تو صدمه نزد، چنگت نزد یا نیشگونت نگرفت؟

an ounce of bargaining , a pinch of trickery , .
هر دفعه كمي كلک و حقه .

an added pinch of saffron makes all the difference.
و اگه يه خورده زعفران بهش اضافه . کني کلي عوضش ميکنه

well i help him out once and awhile when hes in a pinch .
خوب من بهش وقتي سرش شلوغ باشه يا اگر مشکل داشته باشه کمک ميکنم .

you want some rouge,or should i just pinch your cheeks .
ميخواي سرخاب بزنم يا فقط لپتو گاز بگيرم .

i don't know. she'd hit and pinch me at night
نمیدونم . اون امشب منو زد و هل داد

don't worry, you're just gonna feel a little pinch.
نگران نباش ، فقط احساس يه نيشگون مي كني

and they can pinch them very tight and stop it, or you can have them wide open.
و میتوانند آنها را بطور خیلی سفت فشار دهند و بندش بیاورند، یا میتوانند باز باز باشند. و میتوانند آنها را بطور خیلی سفت فشار دهند و بندش بیاورند، یا میتوانند باز باز باشند.

ts: yes, they're servos with cams that pinch these rubber tubes.
تام: بله، آنها فرمانهای هستنند با دندانه ها به این لوله های لاستیکی وصل شده اند. تام: بله، آنها فرمانهای هستنند با دندانه ها به این لوله های لاستیکی وصل شده اند.