Results for restaurant translation from English to Persian

restaurant
غذاخوری

gusteaus your restaurant .
گوستيوز .

at the tsunashima restaurant .
در رستوران سوناشيما ملاقات مي‌كنيم .

i'm in a restaurant.
من تو يه رستورانم

im going to that restaurant .
من دارم به اون رستوران ميرم .

baja cantina . its a restaurant .
باجا كنتينا اون يک رستورانه .

but this is an electrical restaurant.
اما این یک رستوران الکتریکیست.

it's a restaurant... in chinatown.
يه رستورانه...تو محله چيني ها

little ming wheres my my restaurant .
زياو مينگ کجام رستورانم .

this is the restaurant, acorn house.
این رستوران "خانۀ بلوط" نام داره.

no . no . were still at the restaurant .
نه ، نه . هنوز تو رستورانم .

basically a restaurant just like any other.
اساساً شبیه به رستورانهای دیگه است.

i know restaurant here . best in the world .
اينجا يک رستوران ميشناسم تو دنيا بهترينه .

fond farewell to a shitty little restaurant .
بدرود دوستان به طرف يک رستوران لعنتي کوچک .

gusteaus restaurant is the toast of paris , .
رستوران گوستيوز بيشترين محبوبيت را تو پاريس داره .

can you take a letter to nishi san restaurant .
ميتوني يک نامه را به رستوارن نيشي سان برسوني .

anyway, he's opening up a restaurant. . .
...بگذريم، داره يه رستوران باز مي کنه

- don't know, some restaurant. - some restaurant!
نميدونم ، ميريم يه رستوران ديگه- !رستوران-

okay, so you ask what a sustainable restaurant looks like.
خب. حتماً میپرسید یک رستوران پایدار چه جور رستورانیست؟

i don't have a restaurant. i work in a restaurant.
نه مامان! من رستوران ندارم توي رستوران کار ميکنم