Results for امپراطوري translation from Persian to English

بلكه مال امپراطوري هست
it's the baekjae imperial's

امپراطوري روسيه ست .
this is the russian empire… .

عازم شهر امپراطوري هستي؟
leave for the imperial city?

در واقع ، يک امپراطوري .
empire , actuaiiy .

اينجا قصر امپراطوري است
this is not the imperial palace.

از سرتاسر اين امپراطوري .
from every corner of the empire .

اشيا شهر امپراطوري چطورن؟
how are things in the imperial city?

- شهر امپراطوري؟ - برو بيرون
the imperial city? go away.

... مادرم يه جور امپراطوري داشت
my mother has this empire ...

ارتش امپراطوري داره به شهر برميگرده
the imperial army is returning to the imperial city.

اين مردم به امپراطوري هان وفادارند .
these people are loyal to the han empire .

و كالاهاي امپراطوري رو بدزدند؟
and steal the goods of imperial?

امپراطوري كشمكش زيادي رو ميبينه
the imperial city would have seen much worse struggle.

-من به امپراطوري برميگردم. - ارباب
i will return to the imperial city. my lord.

براي تهيه پول خانواده امپراطوري کار مي کنيم
to finance the imperial household.

-ما مقر امپراطوري رو شروع ميكنيم -ساكت
we will bring you the imperial seal. silence.

اعضاي خانواده ي امپراطوري يك ملاقات دارن
members of the imperial family are holding a meeting

امپراطوري تانگ درخواست 30,000 نيرو از شيلا کرده
the emperor of tang has requested 30,000 troops from shilla.

اعليحضرت كنسول جانگ رو به شهر امپراطوري دعوت كرد
his majesty has called consul jang to the imperial city,

اما اگه بتونم جنگ امپراطوري رو به پيروزي برسونم
but if i can lead the emperor's war to victory...