Results for بریدن translation from Persian to English

بریدن
truncate

سر بریدن
decapitation

روش بریدن:
mangling method:

& بریدن حالت‌
mangle case

گلوش رو بریدن.‏
his throat was slit.

فعال‌سازی بریدن & نام‌
enable name mangling

بریدن & نویسه: ‌
mangling char:

بریدن انتخاب شده‌ها
cut the selection

بریدن قسمت‌های انتخاب شده
cut the selection

و حالا شروع به بریدن کنید.
now go ahead and cut.

بریدن فقط حریف را زخمی میکند
slashing will only wound your opponent.

بریدن حصیر آن قدر موضوع مهمی نیست
cutting the straw isn't that big deal.

با بریدن و ساختن صندل های حصیری
by axeing and making straw sandals.

رنج دادن و بریدن ممکن استپس کارایی را افزایش میدهد
stabbing and cutting are possible so it increases efficiency.

ولی بعدش سرشو بریدن، پس هیچ وقت اونو الگوی خودت فرض نکن
but then she was beheaded, so never mind her as a role model.

بریدن کمربند لباس نفر قبلی که در مسابقه برنده شده استفاده کن
to cut off the tie of the dress of the previous winner of the competition

تو داری میگویی که از زغال سنگ برای بریدن آهن استفاده میکنی؟
are you saying you can mix charcoal to slash iron?

این دندان‌ها برای بریدن چوب، جویدن پوست میوه‌ها یا برای دفاع استفاده می‌شوند.
these teeth are used for cutting wood, biting through the skin of fruit, or for defense.

آنها بسیار زیبا، متوازن و تیز طراحی شده اند شما حس کنترل در بریدن میکنید.
they're so nicely balanced, so sharp, that you really feel you're in control of the cutting.

و اینگونه است که بهترین راه برای بریدن اشیا به دو نیم آن است که در واقع آنها را به دو نیم تقسیم کنیم.
and it turns out, the best way to cut things in half is to actually cut them in half.