Results for دستمال translation from Persian to English

دستمال .
handkerchief .

دستمال بزرگ .
big wipe .

دستمال توالت
asswipe

دستمال امنيتي .
security blanket .

دستمال ميخواي؟
tissue?

دستمال کاغذي کجاست .
wheres the paper towels .

دستمال نيست . براي دستشويي .
there is no paper . for the toilet .

بذار چند تا دستمال بردارم .
let me get some more napkins. .

اون دستمال گلدار قرمز ميندازه .
he wears a red bandanna .

ميشه برامون دستمال بياريد، لطفا؟
can we have a box of tissues, please?

اون يک دستمال گلدار قرمز ميبنده .
he wears a red bandanna .

نميراوه ، من دستمال کاغذي ميخوام .
dont oh , i need a tissue .

اين دستمال گلداره پدربزرگم به من داده .
thats a bandana , my grandpa gave it to me .

آيا يك دستمال تميز داري . آه اينجا هست .
have you a clean handkerchief ah there it is .

بيشتر بوي يك دسته دستمال تازه شسته را ميده .
its more like freshly laundered linen handkerchiefs .

دستمال جيبي و آب را بده به من . عزيزم .
give me your water and your hankie , sweetie .

بيايد اينجا ، تا يک دستمال بهتون بدم .
come on , lets get you cleaned up .

و لطفا از دستمال سفره ات استفاده کن آقاي بنيامين .
and use your napkin , please mr . benjamin .

اما داري مثل دستمال توالت . لاي آدماي من ميچرخي .
and youre going through my men like toilet paper .

اون دستمال من را هم برداشت عمدا مال خودتو انداختي .
he picked up my handkerchief . did you drop yours on purpose .