Results for مستند translation from Persian to English

مستند
documentary film

مستند .
documentary .

فیلم مستند
documentary film

غير مستند .
unofficial .

خطای غیر مستند
undocumented error

اين مستند سازي حقيقته .
lts a documentation of the truth .

متاسفانه کاملا مستند نيست .
to document the actual deed .

اين کار ماست ما مستند ميسازيم .
its what we do . were a reality film crew .

این مستند برنده جایزه باران شد.
it proved to be a breakthrough role.

اونم از توي يک خروار تصوير هاي مستند .
out of a mass of documentary footage .

خوب ما فيلم اکشن داريم کمدي داريم ، مستند .
there are action films , science fiction , documentaries .

این مستند موفق به دریافت ۲۰ جایزه جهانی شده است.
this scene is returned to at the end of the film.

ببين جسي و من اين مستند را داريم با هم تهيه ميکنيم .
see , jussy and l are putting together this documentary .

حالا من می خواستم که science times این کار را مستند کند.
now, i wanted to get the science times to document this.

عکاسی مستند صدای افرادی است که در غیر این صورت صدایی ندارند.
it gives a voice to those who otherwise would not have a voice.

خواست يك مستند بسازه راجع به چيزهايي كه سردبيرهاش خواسته بودند.
he wanted to do a documentary on what his editors wanted.

بله، من اون رو بخاطر مدارک مستند برای ارائه در دادگاه آوردم
yes. i brought it as potential evidence

syria untold گزارشات جنبش صلح را مستند می‌کند که هم‌چنان مخالف گسترش جنگ است.
syria untold documents the under-reported peace movement, which has continued despite the escalating war.

سینمای آزاد () یک جنبش فیلم مستند در انگلستان بود که در اواسط دهه ۱۹۵۰ شکل گرفت.
free cinema was a documentary film movement that emerged in england in the mid-1950s.

این فیلم دربارهٔ گروهی فیلمساز است که از جنایت‌های هولناک یک قاتل زنجیره‌ای فیلمی مستند می‌سازند.
the film follows a crew of filmmakers following a serial killer, recording his horrific crimes for a documentary they are producing.