Results for fix translation from English to Persian

fix .
حيص وبيص .

fix it .
درستش کن .

test bug fix
آزمایش رفع اشکال

fix bayonets .
سرنيزهها را ببنديد .

will not fix bug
رفع اشکال نمی‌شود

can we fix it .
انگار يک موقعيت بده .

okay . you fix this .
بسيار خوب ، اين كار مي‌كنم .

he'll fix it.
اون تعميرش مي كنه

we'll fix it."
درستش می کنیم."

and fix it up new .
و تعميرشون کنم تا نو بشن .

can you fix radiators?
شما بلديد رادياتور تعمير کنيد؟

i can't fix it.
نمي تونم درمانش کنم

fix internal date & & time
تثبیت تاریخ و زمان درونی

can i fix you something .
يه چيزي براي خوردنت درست بكنم .

can you fix a computer?
مي توني يه كامپيوتر رو تعمير كني ؟

can you fix it, brother?
می تونی درستش کنی برادر؟

but giroo said jang can fix
ولي گيرو گفت جانگ ميتونه

fix up houses for people.
. که واسه مردم خونه مي سازن

how long since your last fix?
آخرين باري که مصرف کردي کي بود ؟

fix this before word gets around.
قبل از اينکه حرف بين همه پخش بشه بايد درستش کني