Results for intoxication translation from English to Persian

alcohol intoxication
مستی

causing no headiness or intoxication.
شرابی که نه در آن مایه تباهی عقل است و نه از آن مست می‌شوند!

(no brows throbbing, no intoxication)
(که) نه از آن سردرد گیرند و نه (آن را) پایان دهند.

neither causing headaches, nor intoxication;
(که) نه از آن سردرد گیرند و نه (آن را) پایان دهند.

causing them neither headache, nor intoxication.
(که) نه از آن سردرد گیرند و نه (آن را) پایان دهند.

wherein no sickness is, neither intoxication;
شرابی که نه در آن مایه تباهی عقل است و نه از آن مست می‌شوند!

so leave them in their intoxication till a time.
بگذار تا مدّت زمانی (که وقت مقدّر هلاک ایشان است) در غرقاب (جهالت و ضلالت) خود بسر برند. [[«غَمْرَتِهِمْ»: غمرة، غرقاب. مراد حیرت و ضلالت و غفلت و جهالت است که ایشان را فرا می‌گیرد (نگا: حجر / 3، زخرف / 83، طارق / 17).]]

there is neither sickness in it, nor intoxication.
شرابی که نه در آن مایه تباهی عقل است و نه از آن مست می‌شوند!

those who have forgotten in a state of intoxication.
همان کسانی که در گرداب ضلالت و جهالت، غافل و سرگشته‌اند (و راه بجائی نمی‌برند). [[«غَمْرَةٍ»: گرداب. ورطه. مراد گرداب و ورطه غفلت و بی‌خبری و نادانی است. «سَاهُونَ»: جمع ساهی، غافل. دچار اشتباه. مراد غافل از ادلّه و براهین یقینی و قطعی است.]]

free from headiness; nor will they suffer intoxication therefrom.
شرابی که نه در آن مایه تباهی عقل است و نه از آن مست می‌شوند!