Results for nest translation from English to Persian

nest
لانه

nest .
لانه ساختن .

bird nest
آشیانه

nest egg .
مايه .

eagle nest
قلم بزرگ

crows nest .
بالاي بلندي .

empty nest syndrome
سندرم آشیانه خالی

take out hornets nest .
برداشتن کندوي زنبور عسل .

where shall they nest .
کجا بايد لانه بسازند .

like sheltered eggs in a nest.
[از شدّت سپيدى‌] گويى تخم شتر مرغ [زير پَرَ]ند!

one flew over cuckoo's nest
دیوانه از قفس پرید

making himself a nice little nest .
تا يک لونه نرم گرم درست كنه .

so when shes 18 shell have a nest egg .
پس وقتي 18 سالش شد يک اندوخته داره .

fell out of his nest over by the plate shop .
از توي آشيانش بالاي کارگاه فلز افتاد پايين .

so here's some blue nest maintenance workers.
مثلا اینجا مورچه های مسئول تعمیر و نگهداری لانه را با رنگ آبی می بینیم.

and it got angry when mallory destroyed his nest .
و وقتي مالوري به خونه اش . نزديك شد خيلي عصباني شد .

and this one's called "lovemaking nest."
اسم این یکی "لانه عشق بازی" است.

and these four groups are just the ants outside the nest.
و این چهار دسته فقط مورچه هایی اند که خارج از لانه فعالیت می کنند.

the boys are holed up in a little love nest for the night .
اون پسرا توي يک جاي كوچيك براي امشب اطراق كردن .

me have one arm and a bum leg . its the crows nest for you. .
من يک دست ويک پا دارم اونجا براي تو مناسبه .