Sie suchten nach: ti's long time to make improvement myself (Englisch - Persisch)

let's go we'll need time to make it...
بیا بریم ...ما برای تهیه اش به زمان نیاز داریم

a long time to say .
که ارزش گفتنش را داشته باشه .

it's been so long time to show our strength internationally
خيلي وقته كه توانايي هامون رو در سطحبين المللي مطرح نكرده ايم

that's a long time to go without something you love.
زمان زياديه براي گذروندن بدون چيزي که دوست داري

it'll take some time to make the antidote
درست کردن پادزهر کمی زمان میبرد

how much time to make the late final .
چه مدت مي‌توني آخرش به تاخيرش بندازي .

it took me long time to make this but what if it won't get to him?
خيلي طول کشيد تا اينو درست کردم ولي اگه بهش نرسه؟

well it took me a long time to find out .
زمان زيادي ميخواست تا بفهمم .

but it takes a long time to die from it .
ولي خيلي طول ميكشه كه بخاطرش بميري .

you know that it takes a long time to boil the beef stew
تو میدونی که پختن سوپ گوشت گاو زمان زیادی میبره

well, we had a long time to come up with good analogies.
خب، ما خیلی طول کشیده تا یک مقایسۀ خوب درست کنیم.

i've been reclaiming land all this time to make amends with hae mo su.
تمام كارهايي كه در اين مدت كردم براي جبران هائه مو سو بوده

even if we cultivate land to farm, it'll take a long time to harvest.
حتي اگر زمين هاي زراعي را زياد كنيم باز هم تا برداشت محصول زمان زيادي نياز داريم

i mean , it took me a long time to try , cause i was embarrassed .
امتحان اين خيلي از وقتم را گرفت چون كه خجالت ميكشيدم .

and ikea is a store with kind of okay furniture that takes a long time to assemble.
و ایکیا فروشگاهی است با مبلمان مناسب که سرهم کردنشان زمان می‌برد.

but then again, it took us a long time to put the wheel and the suitcase together.
ولی بعدش دوباره، خیلی وقتمون گرفته میشد که چرخ و چمدون رو کنار هم بزاریم

a merchant trying to make a profit this happens from time to time
یک تاجر برای بدست آوردن سود و منفعت سعی میکند این اتفاق بعضی وقتها می افتد

but no sooner was the punishment withdrawn for a time to enable them to make good their promise than they broke it.
آنگاه چون بلا را -تا زمانی که به سر رساندنداز آنان گرداندیم، باز پیمان‌شکنی کردند

he has wanted to make farming tools instead of weapons for a long time.
اون مدتهاست که مي خواد بجاي وسايل جنگي ابزار آلات کشاورزي بسازه.

but whenever we removed the plague from them, giving them time to make good their promise, they would break their word.
آنگاه چون بلا را -تا زمانی که به سر رساندنداز آنان گرداندیم، باز پیمان‌شکنی کردند