Sie suchten nach: d'autres preuves de la faveur du chah (Französisch - Persisch)

ils ont pris des preuves de la scène du crime ?
اونا شواهد رو از صحنه جرم دور مي‌كردن؟

vous avez perdu la faveur du jury en 10 minutes.
- حيووناي مزرعه؟

et tu continues à douter de la faveur des dieux.
و هنوز شک داري که خدايان بهت توجه دارن

hey, tu te souviens toi de la faveur que tu m'as promise ?
"مواد زامبي" مصرف ميکني؟

il a dit qu'on gagnerait la faveur du juge en renonçant à nos droits.
اون گفت که با اين کار مي تونيم جلوي قاضي مظلوم نمايي کنيم

vous avez maintenant la faveur du dieu roi, hommes saints et avisés.
اي مردان مقدس و خردمند. بله. و زمانيکه اسپارتا در آتش بسوزد شما غرق در طلا خواهيد شد.

sir richard a offert d'effacer ses dettes, si vous lui donniez les preuves de la culpabilité des ministres ?
و سر " ريچارد" پيشنهاد داد که از بديهيش چشم پوشي کنه، اگه تو مدارک گناهکاري وزير ها رو بهش بدي؟ پدرم ترسيده بود،

les médicis prépare un carnaval dans une tentative pathétique pour gagner la faveur du peuple.
مدچيس ها دارن ترتيب يه جشن رو ميدن تا با احساساتي نشون دادن خودشون نظر مردم رو جلب کُنن

il courtisait la faveur du roi avec l'espoir que edward lui laisserait cette terre qui était sienne avant.
بدنبال لطف به شاه ـه به امید اینکه ادوارد ، این بخش رو بهش اهدا کنه بخشی که اول مال اون بود

a la faveur de la nuit, le palais fut purge' des alliés de xerxès.
پس، درهنگامهيشب ... قصر از همه ي متحدان و وابستگان "خشايار" پاک سازي شد.

les diables blancs sur la route de la soie mendient les faveurs du khan.
شما شیاطین سفیدپوست... تو جاده‌ی "ابریشم"... برای لطف "خان" به پاش میوفتین.

tu crois que c'est une preuve de la malédiction?
پس فکر ميکني اين ثابت ميکنه نفريني وجود داره؟

la génération suivante est la preuve de l'obstination de la vie.
نسل بعد و اثبات بهبود پذيري زندگي

et quand nous aurons la preuve de la présence du virus qui a tué hawkins, on vous inculpera.
و وقتي که جوابش براي ويروسي که باعث مرگ هاوکينز شده مثبت باشه، تو چنگموني

les psychanalystes y voyaient la preuve de la théorie freudienne.
نفس عمیق بکش، بیا برگردیم سر موضوع چه زمانی بود ... ‏ برای روانکاوان، این قویترین اثبات تئوری‌های فروید بود

et joyeux de la faveur qu'allah leur a accordée, et ravis que ceux qui sont restés derrière eux et ne les ont pas encore rejoints, ne connaîtront aucune crainte et ne seront point affligés.
آنان به فضل و رحمتی که خدا نصیبشان گردانیده شادمانند، و دلشادند به حال آن مؤمنان که هنوز به آنها نپیوسته‌اند و بعداً در پی آنها به سرای آخرت خواهند شتافت که بیمی بر آنان نیست و غمی نخواهند داشت.

- ou verront-ils ces photos comme des preuves de votre obsession pour mlle barnes et de la ridicule conspiration que vous avez manigancée pour expliquer sa mort.
اينا دليل رفتار وسواس گونه و مريض شما نسبتبهخانمبارنزه... و توطيه مضحک شما براي دروغي خواندن نوعمرگايشون.

- les accusés ont fait preuve de lâcheté face à l'ennemi pendant l'attaque de la fourmilière.
ـدرکيفرخواستنوشتهشده... متهم در هنگام حمله به تپه "آنت" از ... خودش ترس نشون داده.

si vous prévoyez de la revoir en vie, il va falloir renoncer à faire preuve de violence.
اميدوارم بتونيم بدون خشونت ادامه بديم.

je ne dois dire sur allah que la vérité. je suis venu à vous avec une preuve de la part de votre seigneur.
سزاوار است که از زبان خدا جز حق نگویم. من از سوی پروردگارتان معجزه‌ی بزرگی برای شما دارم (که به روشنی بر حقّانیّت رسالت من دلالت می‌نماید) پس بنی‌اسرائیل را (از زنجیر اسارت و بردگی خود آزاد ساز و آنان را به من واگذار و) همراه من بفرست (تا از سرزمین تو بکوچند و به سرزمین دیگری روند و در آنجا به پرستش خدای یگانه مشغول شوند). [[«حَقِیقٌ عَلَی»: سزاوار من است که. سعی من در این است که. واژه (عَلی) به معنی (ب) یا (فی) است. «بَیِّنَةٍ»: معجزه بزرگ. دلیل مهمّ و روشن. نشانه سترگ.]]