Sie suchten nach: wapen (Holländisch - Persisch)

wapen.
اسلحه

wapen!
تنفگ!

als wapen.
بعنوان سلاح

een wapen?
-تفنگ؟ بله .

- wapen neer.
-اسلحه‏ات رو بنداز .

- een wapen?
اينا سوهان ناخن هاي من هستن، احمق

- bio-wapen?
-يه پوشش کامل خواهد داشت تا زماني که مرکز مقابله تاييدش کنه -سلاح بيولوژيکيه؟

controleer wapen.
! چک کردن تجهيزات

wapen, graag.
لطفا،اسلحه

- wapen omlaag.
!

activeer wapen elf.
-اسلحه ي (اکس 1)رو راه اندازي کن

danny, wapen neer.
بذارش کنار، دني.

doe't wapen weg.
اون اسلحه رو بيار پائين.

- wacht. wapen weg.
وايسا تفنگتو بنداز

laatje wapen zakken.
تفنگتروبگيرپايين...

wapen klaar, laden.
ولم کن، من مست نکرده بودم.

nieuw wapen, laskey?
اسلحه ي جديد گرفتي، "لسکي"؟

- sergeant, wapen plaatsen.
سلاح‌ها رو آماده كنين

wapen ! wapen ! wapen !
تفنگ, تفنگ, تفنگ!