Results for sea translation from Chinese (Simplified) to Persian

深海里的鱼 deep sea fish.
. ماهي آب‏هاي عميق

... the sea is all around
...سرتاسر درياست

え靡垃酗蹺華笢漆(假氈侚眳譎) the. sea.
درياي درون

在变成海之前 before it became a sea.
. قبل از آنکه به دریایی تبدیل شود

海水升到现在的高度 the sea rose to its present height
سطح آب اقیانوسها به سطحی که امروز دارند رسید

带领他的朋友们穿过红海 and lead his friends across the red sea.
و دوستاش رو برای گذر از دریای سرخ رهبری کرد

你就可以渡过狭海 soon you will cross the narrow sea 夺回你父亲的王位.
بزودي از تنگه ي دريا عبور ميکنين

它还是处在海面之下1英里 and it was more than a mile below sea level,
و حدود یک مایل پایین تر از سطح دریا بود

"切勿喝尿或海水" do not drink urine or sea water.
ادرار يا آب دريا نخوريد

they came on boats from across the sea 他们坐船... from faraway places 从海的那一边...
اونا با قايق از روي آبها اومدن

我坐船去北海做研究吗 when i was on that research ship in the north sea? 记得 yeah.
وقتی توی دریای شمال سوار قایق تحقیقاتی بودم؟

海平面下降超过400英尺（约122米） the world sea level falls by more than 400 feet,
سطح آب اقیانوسها بیش از 100 متر پایین می آمد

"能在海上活这么久的船难者不多" "very few castaways can claim to have survived so long at sea...
آدمهاي کشتي شکسته ي کمي هستن که بتونن ادعا کنن اين همه مدت در دريا زنده موندن

"伞锚如浮锚 可让船头保持顶风" a sea anchor is used as a drag to keep the boat's head to the wind.
پارچه ي مخروطي براي نگه داشتن قايق به سمت باد استفاده ميشه

-frigid depths of the sea floor. 沉积物中富含沼气的冰开始融化 methane -rich ices that had been frozen in the sediments began to melt.
و یخهای عمیق غنی از متان .نیز شروع به ذوب شدن میکردند