Results for sister' translation from English to Persian

sister
برادر

sister .
آبجي .

her sister .
خواهرش .

yes , sister .
بله خواهر .

but , sister , .
اما ، خواهر .

an ugly sister .
يه خواهر زشت .

for you , sister .
براي تو ، خواهرم .

first sister sex
اولین سکس خواهر برادر

elviras my sister .
الويرا خواهرمه .

nuala , my sister .
نوالا ، خواهرم .

oh , good work , sister .
آه ، کارت عالي بود ، خواهر .

supportive sister group
گروه خواهر حمایت

because shes my sister .
چون خواهرمه .

assalamu alaykum , sister .
السلام عليکم ، خواهر .

sister . hello , brother .
ـ خواهر عزيزم . ـ روزبخير ، برادر .

female sister sex movieجسن
فیم سکس خواهر زن

my sister likes soldiers .
خواهرم سربازها را دوست داره .

c/supportive sister group
ج / گروه خواهر حمایت

i await sister , garcia. .
منتظر پرستار گريسي هستم .

good eveningt sister . good evening .
شبتون بخير خواهر شب بخير .