Results for stardom: then and now translation from English to Persian

and now .
و الان .

and now this .
حالا هم كه اينجوري .

and now anders .
و حالا هم آندرس .

and now , conditioner .
خب بيا بشوريمش .

and now , over here , .
و حالا ، اينجا .

and now i realise .
و حالا من فهميدم .

and now , the squash .
حالا نوبت کدو تنبله .

and now close the box .
و حالا جعبه را ببنديد .

and now , forcefully relocated .
و حالا اجبارا تغيير مکان داده ايم .

fear god, then, and obey me.
«پس از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید.»

and now master chang gyum...
و حالا ارباب چنگ گيوم ...

and now , were getting close .
وحالا داريم نزديك ميشيم .

so. and now it's communication.
خُب. حالا گفتگو و ارتباط برقرار شده.

and then and then i went home alone .
و بعدش بعدش من تنهايي رفتم خونه .

back then and now, it's so real and alive. but why?
حالا ما پيش هم ديگه ايمو همون احساسات رو نسبت به هم داريم، پس چرا اين كار رو ميكني؟

and then and then what you guys all highfived .
و بعدبعدش چي زدين قدش .

until then, and i cannot bend on this,
تا اون موقع ، من نميتونم ...تصميمي در اين رابطه بگيرم

if you hear anything stop now and then and well see .
اگر چيزي شنيدي . الان نه ولي بعدن ببينيم چي ميشه .

but he got arthritis then , and he killed himself .
اماالتهاب مفاصل گرفت و خودش کشت .

i melodramatically demanded that you do it then and there .
بدجور احساساتي شدم ، پيشنهاد کردم که گهگاه برايم دعا کني .