Results for they go walk the line translation from English to Persian

bangalores go up the line .
خط شكنها اول صف .

hold the line .
خط را نگه دار .

they play that when they go for walk.
اونها وقتي اين ساز رو ميزنندكه قصد بيرون رفتن داشته باشند

back in the line .
حرکت کنيد ، تنبلها .

and back on the line.
و به حد و حدود برگرده

come on , hold the line .
بجنب . صف بگيريد .

let's walk the way.
بهتره كه بريم

the width of the line
فهرست راهنمای پرونده

hes on hes on the line .
اون رو ، اون را خطه .

somewhere along the line , .
تو دو يا سه سال از جنگ .

women in the line of fire
در این مورد هم هیچ قانون و چهارچوب خاصی وجود ندارد.

and the line was just so long .
و اون خط خيلي طولاني بود .

deep cold , well below the line .
خيلي سرده و زير خط نرمال است .

aim for the front of the line .
جلوي خط را هدف بگيريد .

clear and free . keep the line open .
كاملا بي خطره . خط ارتباطي مون ازاد باشه .

now relax and get the line freed .
حالا آروم باش و خط را آزاد بذار .

somewhere along the line they fell short .
ولي مثل اينكه وسط راه يک جايي خراب كردند .

you trace . you go around the lines .
كه تو يك طراحي تو با خطها كار ميكني .

wait , wait , wait , let me do the line again .
صبر کن ، بزار يکبار ديگه انجامش بدم .

wait , wait , wait,let me do the line again. .
صبر كن ، يک باره ديگه انجامش بدم يک بار ديگه انجامش ميدهم .