Usted buscó: fro (Inglés - Persa)

fro .
=عقب .

to and fro .
عقب وجلو رفتن .

i like the fro better .
من خيلي بهتر را دوست دارم .

let it not deceive you that those who disbelieve go to and fro in the cities fearlessly.
(دنیا) تو را نفریبد چون بینی که کافران در شهرها به راحتی می‌گردند.

let not beguile thee the moving to and fro about of those who disbelieve, in the cities
(دنیا) تو را نفریبد چون بینی که کافران در شهرها به راحتی می‌گردند.

because i'm going to go down to the cafeteria and get myself a fro-yo.
چون ميخوام برم اون پائين تو کافه تريا براي خودم يه ابميوه خوشمزه بگيرم

or, thathe will not take hold of them in their going to and fro! so that they cannot escape.
يا آنها را در آمد و شدشان- سرگرميهاى دنيا- بگيرد، پس [خداى را به گريز خود] ناتوان‌كننده نيستند

youths as fair as hidden pearls will be set apart to wait upon them; they will be running to and fro to serve them.
غلامانشان چون مرواريد پنهان در صدف، به گردشان مى‌چرخند.

verily, by thy life (o prophet), in their wild intoxication, they wander in distraction, to and fro.
(ای محمد) به جان تو قسم که این مردم دنیا همیشه مست شهوات نفسانی و به حیرت و غفلت و گمراهی خواهند بود.