Usted buscó: hesitate (Inglés - Persa)

hesitate .
بي ميل بودن .

don't hesitate.
ترديد نكنيد

dont you hesitate . okay .
ترديد نکن ، باشه .

you hesitate , people die .
اگه ما ترديد کنيم مردم ميميرن .

any questions , hesitate to call .
اگه سوالي داشتي زنگ بزن .

don't hesitate any longer.
بيش از اين تامل نكنيد

dont ever hesitate like that again .
هيچ وقت ديگه اينجوري ترديد نکن .

why are you so hesitate to ask?
چرا تامل ميكني،؟ بپرس

don't hesitate and strike me!
تامل نکن و منو بزن.

if you need a recommendation , dont hesitate .
چون شايد من بتونم کمکت کنم .

just don't hesitate to let me know...
فقط مردد نباش و بگذار من بدانم

and because you love him , you wont hesitate .
و به خاطر اينکه تو عاشقشي ، معتلش نميکني .

please do not hesitate to make the decision.
لطفا براي تصميم گرفتن فکر نکن.

don't hesitate to ask for whatever you want
مردد نباش، برای درخواست آنچه که میخواهی

dont hesitate to draw on your parents bad examples .
بي ميل نباشيد که باعث بشيد پدرو مادرتون . نمونه هاي بدي باشن .

and you wanna get straight . man . don t hesitate .
و ميخواي يک مرد واقعي گيرت بياد ، شک نکن .

i was thinking that a woman who didn't hesitate
... من فکر مي کردم زني که جرأت داره -

do you think id hesitate sending to your death just .
فکر ميکني چون بحران هويت داري در مورد فرستادنت .

gandalf does not hesitate to sacrifice those closest to him .
گاندولف ترديدي از خودش براي فداکاري کردن براي اونها .

dont hesitate to call me if you need anything . day or night .
اگه چيزي نياز داشتيد منو صدا کنيد ، ‏ روز يا شب . ‏ .