Usted buscó: i can't make in time (Inglés - Persa)

if i don't make it back in time, you must flee.
اگه سر وقت بر نگشتم،فرار كن

in time
سر وقت

and make it back in time .
و سروقت بر ميگردم و كليد ناقوسها را خاموش ميكنم .

if you can't make it in time then you just don't sell it!
اگر نمیتونی سر وقت درستش کنی !پس اصلا نمیخواهد بفروشیش

and i can still get to the gate in time .
و من ميتونيم سر موقع به دروازه برسم .

this is something you can't even make in the palace
این چیزیه که شما حتی در قصر هم نمیتونید تهیه کنید

just in time .
درست بموقع .

1:30 . you wont make it in time .
يک و نيمه . ديگه نميرسي .

in time, my dear.
به وقتش، عزيزم -

i'm going to need to make in order
تا بتونم ترتيبات

i retrieved the sample in time , but she .
سعي کردم تو وقت کمي که داشتم اونو نجات بدم ، اما اون .

im sure that in time .
و مطمئن هستم که در آن زمان .

he didn't tend to his arrow wound in time.
او نميتونه حالا از زخم تير مراقبت كنه

only i know i'm not gonna get there in time.
فقط موضوع اين بود که ميدونستم . سرموقع نميتونم خودمو به توپ برسونم

and in time corrode it .
ضربه اش زدن ، خوردش کردن .

here we go , just in time .
دراينجا ما ميريم ، دست بموقع .

and i hope in time i may be forgiven . thank you .
و من اميدوارم اونا منو ببخشن ممنون .

client has not answered in time
کارخواه به موقع پاسخ نداده است

first unit got to you in time .
اولين نيروها تو را پيدا کردن .

but in time nothing can harm you , .
اما الان ديگه .