Usted buscó: i suffered, i learned, i changed (Inglés - Persa)

i changed. .
من عوض شدم .

but i changed .
ولي عوض شدم .

"yes, i suffered."
«بله، رنج کشیدم.»

i changed my mind .
من نظرم عوض شد .

i learned everything when i was young .
وقتي جوونتر بودم ، هرچيزي را ياد ميگرفتم .

but i changed my mind.
اما حالا حرفم رو پس ميگيرم

i changed it . so what .
من عوضش کردم ، خوب که چي .

i learned about compassion.
من حس همدردی و شفقت را آموختم.

that day, i learned what fear was.
اما [تنها] آن روز بود که به معنای ترس پی بردم.

i learned this in china when i was studying there
من این روش رو وقتی در چین درس میخواندم یاد گرفتم

and i learned a lot from you.
من خيلي چيزها از تو ياد گرفتم

i learned about sharing. i learned about camaraderie.
من درباره به اشتراک گذاشتن آموختم، درباره حس رفاقت و همراهی آموختم

and then i learned how to purge.
و بعد از آن یاد گرفتم که چطور عمل پالایش را انجام دهم.

and she said, "i learned something today.
او گفت: من امروز چیزی را یاد گرفتم،

but in case , the last minute i changed my mind , .
اما در اين مورد ، در آخرين ، دقيقه نظرم عوض شد .

i learned he was taken to the borderlands.
فهميدم که او به مرزها برده شده است

and i learned how to slow my heart rate down.
و یاد گرفتم که چطور ضربان قلبم را آهسته کنم.

i learned that first week at st . marys high .
من هفته اولي كه توي سنت ماري درس ميخوندم ، ياد گرفتم .

i changed from a girl facing nothing but emptiness .
از يک دختر يخزده كه تو خالي بود .

and finally i learned that thou shall pick and choose.
و آخرین چیزی که یاد گرفتم این که باید حذف و انتخاب کرد.