Usted buscó: i told you before till the day i die (Inglés - Persa)

i told you before .
من قبلا بهت گفتم .

as i told you before,
همون طور که قبلا بهتون گفتم

i told you before , father .
قبلا هم بهت گفتم پدر .

i simply serve you until the day i die.
تا روزي که بميرم به شما خدمت خواهم کرد

i told you one day .
بهت گفته بودم فقط يک روز .

like i told you before . did you i must have forgot .
ـ فکر کنم قبلا بهت گفتم ـ گفتي بايد فراموش کرده باشم .

i'll never let you go until the day i die.
تا روزي که بميرم نمي ذارم از اينجا بري

yeah , the day i die , byron .
آره ، روزي که مردم ، بايرون .

i told you before , youve got to look tough .
قبلا هم بهت گفتم تو بايد خودتو خشن نشون بدي .

come on . i told you all this on the day you were born .
بيا من به شما گفتم که چه روزي به دنيا اومديد .

madam! i'll pledge my loyalty to you until the day i die.
بانو!من تا وقتی که بمیرم به شما وفادار خواهم بود

i told you before , inspector , this is no longer your affair .
قبلا بهت گفتم ، بازرس اين قضيه ديگه ربطي به شما نداره .

is to stay by your side until the day i die.
تا دم مرگ كنار شما باقي بمونم

till the day of appointed time.
(امّا نه تا روز رستاخیز، بلکه) تا روز وقت معیّنی.»

and though ill think of you , i guess , until the day i die , .
و بهرحال من به تو فکر خواهم کرد حدس ميزنم ، روزي که مردم .

till the day of the time known.
«تا روز وقت معلوم .»

"till the day of the time appointed."
تا روز هنگام دانسته‌