Usted buscó: it is very difficult to (Inglés - Persa)

it is difficult to say.
.گفتنش سخته

and it's very difficult to tune.
و خیلی سخت است کوک کردنش.

and it is very difficult for me to do everything in one shot .
و براي منم سخته که همه کارا را توي يک شات انجام بدم .

i know this is very difficult , but .
ميدونم خيلي سخته ، اما .

it is very dangerous .
اين خيلي خطرناکه .

patents are very difficult to overturn.
برگرداندن حق انحصاری ، بسیار دشواره.

therefore, it is very easy to implement.
بنابراین انجام ان کار ساده‌ای است.

and this is very difficult to do because of our structures.
و اين به خاطر ساختارهاي ما كار دشواري است.

once oxidized, it is very stable and difficult to reduce back to the metal.
به دست آوردن پتاسیم از کانی‌ها به دلیل خاصیت نامحلولی و ماندگاری آن بسیار دشوار است.

it is very crucial information.
اين اطلاعات بسيار مهميه

it's very, very difficult to breath. you get altitude sickness.
تنفس بسیار بسیار مشگل است. شما در ارتفاع بیمار می شوید.

chunhyup valley is very dangerous and can be difficult to pass through.
دره ي چيون هيوپ خيلي خطر ناکه و گذشتن از اون خيلي سخته

it is very simple no , is not .
اين خيلي ساده‌ست .

i tried to emulate him, but i realized it is very difficult to make good mistakes."
من سعی کردم از او تقلید کنم، اما فهمیدم که بسیار سخت است که خوب اشتباه کنیم."

is very interesting .
واقعا جالبه .

but it is very hard to have my lydia taken away from me .
اما برام خيلي مشکله . که ليديا را ازم گرفتنe .

during its lifespan, it is very dynamic.
در مدت دوامش خیلی پویا است.

bianca is very sick .
بيانكا به شدت مريضه .

in the developed world it is very uncommon.
در کشورهای توسعه یافته این بیماری بسیار غیرعادی است.

sex movie is very fast
فیلم سکس سیاه با سفید پوست