De traductores profesionales, empresas, páginas web y repositorios de traducción de libre uso.
a guidance and an admonition unto the men of understanding,
(کتابی که) راهنما و اندرزگوی خردمندان بود. [[«هُدیً وَ ذِکْری»: مصدر و مفعول له بشمارند، یعنی: کتاب تورات یا کتابهای آسمانی دیگر را برای راهنمائی و اندرزگوئی در اختیار بنیاسرائیل قرار دادیم. یا این که مصدر و به عنوان اسم فاعل، یعنی هادی و مذکِّر به کار رفته و حال بشمارند که معنی آن در بالا گذشت.]]
a guide and a message to men of understanding.
(کتابی که) راهنما و اندرزگوی خردمندان بود. [[«هُدیً وَ ذِکْری»: مصدر و مفعول له بشمارند، یعنی: کتاب تورات یا کتابهای آسمانی دیگر را برای راهنمائی و اندرزگوئی در اختیار بنیاسرائیل قرار دادیم. یا این که مصدر و به عنوان اسم فاعل، یعنی هادی و مذکِّر به کار رفته و حال بشمارند که معنی آن در بالا گذشت.]]
a guidance and a reminder to the men of understanding.
(کتابی که) راهنما و اندرزگوی خردمندان بود. [[«هُدیً وَ ذِکْری»: مصدر و مفعول له بشمارند، یعنی: کتاب تورات یا کتابهای آسمانی دیگر را برای راهنمائی و اندرزگوئی در اختیار بنیاسرائیل قرار دادیم. یا این که مصدر و به عنوان اسم فاعل، یعنی هادی و مذکِّر به کار رفته و حال بشمارند که معنی آن در بالا گذشت.]]
in july 2010, pakistan and afghanistan signed a memorandum of understanding for going ahead with the laying of rail tracks between the two countries.
در جولای ۲۰۱۰، پاکستان و افغانستان یادداشت تفاهمی را بهخاطر درست کردن مسیرهای جدید بین دو کشور به امضاء رسانیدند.
he persuaded einstein, as his last act, to sign the famous memorandum of bertrand russell.
او به عنوان آخرین فعالیتش اینشتین رو متقاعد کرد که یادداشت مشهور برتراند راسل رو امضا کنه. او به عنوان آخرین فعالیتش اینشتین رو متقاعد کرد که یادداشت مشهور برتراند راسل رو امضا کنه.
we left manifest evidence (of the truth) there for the people of understanding.
[پس با عذاب آسمانی، شهر و اهلش را در هم کوبیدیم] و از آن شهر نشانه ای روشن [از سنگ هایی که بر سر اهلش فرو باریدیم] برای مردمی که می اندیشند، بر جای گذاشتیم.