Usted buscó: scientist (Inglés - Persa)

scientist
دانشمند

scientist .
دانشمند عالم .

. . .you scientist guy.
آقاي دانشمند

interested in a scientist .
به دانشمندي علاقه مندم .

jack , you are a scientist .
جك ، تو يک دانشمندي .

i'm not a scientist!
من یه دانشمند نیستم!‏

a growing scientist needs.
که يه نياز رو به رشد براي دانشمندانه

so , the scientist was wrong .
پس اون دانشمند اشتباه ميکرد .

after all, i was the scientist
هرچي باشه بالاخره من يه دانشمند بودم

im a scientist , sergeant lyman .
من دانشمندم ، گروهبان ليمان .

we believe he's a scientist.
ما فکر مي کنيم اون يه دانشمنده

so why did he run hes a scientist .
خوب چرا فرار كردش . اون يك دانشمند هست .

his favorite scientist , if you can call .
و دانشمند مورد علاقه اش ميتوني بگي .

"too much light," new scientist, 139.
«too much light,» new scientist, 139.

american behavioral scientist, 27, 167-194.
american behavioral scientist, 27, ۱۶۷-۱۹۴.

a russian scientist who defected to the us .
يه دانشمند روس که به آمريکا پناهنده شده بوده .

yknow , im something of a scientist myself .
ميدوني ، منم به نوعي با دانش و تحقيق سر و كار دارم .

you know , maybe if you were a real scientist , .
ميدوني ، اگر تو يک دانشمند واقعي بودي .

visionary scientist and c.e.o . of amalgamated .
دانشمند نظريه پرداز و مدير کل آميختگاه .

a nobel prizewinning scientist or a twobit porn star .
به يك دانشمند برنده جايزه نوبل يا به يك ستاره پرن بي اهميت .