Usted buscó: strictly (Inglés - Persa)

strictly routine .
دقيقا روتين وار .

strictly obey geometry
پیروی اکید از هندسه

is strictly confidential .
کاملا محرمانه ميمونه .

no . strictly producer .
نه ، تهيه كننده .

strictly for the ladies .
اکيدا براي خانمها .

focus strictly under mouse
کانون ، دقیقاً زیر موشی

strictly speaking , were just musicians .
آخرحرف خودتو ميزني ما فقط نوازنده ايم .

all our material is strictly confidential .
همه چيز اين اتاق محرمانه است .

the v coordinates must be strictly increasing.
مختصات v باید اکیداً افزایشی باشد.

from here on out , its strictly mom and dad .
بهتره که اينجا ما را پدر و مادر صدا کني .

rules are strictly enforced during journeys.
در طول سفر قوانين به سختي ا جرا ميشن

i strictly forbid you to smoke any cigarette .
اكيدا تو را از كشيدن سيگار منع ميكنم .

and who (strictly) guard their prayers;-
و آنان كه بر نمازهاى خود مواظبند،

we have a few things here strictly for that purpose .
ما اينجا چيزاي کمي براي اين منظور داريم .

me, i have strictly no power to change anything.
و من میدونم که به هیچ وجه این قدرت رو ندارم که چیزی رو عوض کنم

every aspect of these investigations is strictly classified.
هر جنبه اي از اين تحقيقات

and tell the internal affairs to strictly ban any participation of...
و به بخش نظارت و بررسی بگویید ...که از هرنوع شرکت دادن

for communication with the outside world. this is strictly forbidden.
براي ارتباط با دنياي خارج ، استفاده كنيد

the data vault model is geared to be strictly a data warehouse.
در لایه presentation می‌تواند چندین داده‌گاه وجود داشته باشد.

we dont need outsiders , mr . rainey . it is strictly between you and me .
به غريبهها احتياجي نيست آقاي رايني دقيقا بين منوشما .