Usted buscó: sunny (Inglés - Persa)

sunny
سانی

sunny .
آفتاب رو .

always sunny .
هميشه درخشانه .

weather: sunny
وضع هوا: آفتابی

sunny line xxxxxbf
خط آفتابی xxxxxbf

sunny leone xxx bf
sunny leone x x x bf

now its sunny . its springtime .
حالا آفتابي است . فصل بهاره .

it must be sunny at night .
شبها همه روشن اند .

the forecast was for sunny skies .
يش بيني هوا گفته بود هوا آفتابيه .

in sunny san francisco , but its not .
و سن فرانسيسکو آفتابيه .

most of the year, gaborone is very sunny.
گابورون پایتخت کشور بوتسوانا است.

it is warm and sunny from may to september.
در مجموع دارای دو فصل مرطوب و خشک است.

winter is long and cold, but dry and sunny.
جمعیت آن با حومه بیش از سه میلیون و چهارصدنفر است .

and they say its going to rain and its sunny .
و اونا ميگن بارونيه و آفتابيه .

sunny , mild , warm , a little cooler tonight .
، آفتابي ، ملايم ، گرم امشب يک كم خنكتر .

years ago , malaria was a sunny land of farmers .
سالها پيش ، مالاريا سرزميني آفتابي و پر از كشاورز بود .

i remembered you, so i placed her in a sunny spot.
من به خاطر تواون رو يه جاي آفتابي دفن كردم

it could mean the sun . you have a sunny day , and rain .
منظورش ممکنه خورشيد باشه تو يک روز افتابي و باروني بيا .

of putting them out on sunny days and in, going back and forth
بیرون قراردادن اونا در روزهای آفتابی و داخل آوردنشون ، بیرون بردن و برگردوندن

it may look like just another perfect day in sunny kuala lumpur malaysia .
امروز يک روز خوب آفتابي در کولالامپور ماليزيه .