Usted buscó: sure so i don't want to call (Inglés - Persa)

i don't want to feel these.
من نمی خواهم اینها را احساس کنم.

i don't want to romanticize aging.
نمیخواهم پیری و مسن شدن را رمانتیک و عاشفانه کنم.

i don't want to get in trouble."
نمی خوام تو دردسر بیافتم!

i don't want to blame women only.
او اشاره می کند :

i dont want to call her .
نميخوام بهش زنگ بزنم .

i don't want to write that stuff."
من نمیخوام در مورد اینها بنویسم."

i don't want to explain these things.
من نمی خواهم این چیزها را توضیح دهم.

i want to call her bazouka .
«مي‌خوام اسمش را بذارم «بازوكا .

and i don't want it to leave me behind.
نمیخوام منو جا بزاره.

so i haven't been able to call in our situation.
.و نتونستم پيام کمک بفرستم

"i'm just saying, i don't want to sell sex.
"فقط می‌گویم، نمی‌خواهم "سکس" بفروشم.

i don't want to disappoint my family or friends."
نمي‌خواهم خانواده و دوستانم را از خودم نااميد كنم."

and then he said to himself, "i don't want to die.
و سپس با خودش گفته بود من نمی خواهم بمیرم

i don't want to just ask people, "are you trustworthy?"
من نمیخواهم فقط از مردم بپرسم"آیا شما قابل اعتمادی؟"

but i don't want to take responsibility of your emotional baggage.
ولی من نمی خواهم مسئولیت بار عاطفی شما را بر عهده بگیرم.

but the thing is, i don't want to be a traffic cop.
اما مسئله این است که من نمی‌خواهم پلیس راهنمایی باشم.

not the painter, i don't want to think about the painter.
نمیخواهم درباره خود نقاش فکر کنم.

"i don't want you guys to think that i'm about to flee.
"نمی‌خواهم شما عزیزان فکر کنید دارم فرار می‌کنم.

and i was like, "get a room. i don't want to see this."
و من با خودم گفتم:"برید یه اتاق بگیرید. نمی خوام این رو ببینم."