Usted buscó: thinking of you (Inglés - Persa)

i was thinking of you
به تو فکر میکردم

i was thinking of you .
داشتم به تو فکر ميکردم .

i was only thinking of you .
من فقط به تو فکر ميکردم .

of you .
تو اين موارد را داري .

im not mad . im thinking of you .
من ديوونه نيستم ، بخاطر خودت ميگم .

i dont want to . im thinking of you .
من نميخوام من به تو فكر ميكنم .

are you thinking of us .
داري به ما فکر ميکني .

what are you thinking of?
به چی داری فکر میکنی؟

i keep thinking of that line .
من دارم به اون حرفش فكر ميكنم .

but lm always thinking of you , miss novak .
ولي من هميشه به شما فکر ميکنم خانمنواک .

i was thinking of that already
من دربارۀ این موضوع داشتم فکر میکردم

and yet im thinking of quitting .
و هنوز در فکر رها سازي هستم .

i was . i was thinking of my .
من داشتم . من داشتم به مادرم فكر ميكردم .

i was thinking of visiting there
من در فکر بازدید از اونجا بودم

i am thinking of your love for me.
به عشق تو نسبت به من فکر می کنم،

nothing . im thinking of my parents .
هيچي . دارم به پدر و مادرم فکر ميکنم .

and started thinking of him as a man.
و اونو از ديد يه مرد غريبه نگاه کردم

i'm thinking of reporting your achievement
در این فکر هستم که این موفقیت رو گزارش کنم

he's not thinking of becoming the king.
اون به فكر پادشاه شدن نيست

and started thinking of it as a virtue .
و اونويك فضيلت در نظر نمي‌گرفتيم .