Usted buscó: your big (Inglés - Persa)

big
بزرگ

big .
آدم برجسته .

wiggle your big toe .
انگشتت را تکون بده .

your brush is too big
قلمتون خیلی بزرگه

i touch your big toe .
من انگشت بزرگتو لمس كردم .

here is your big duty , huh .
اینم یک وظیفه بزرگ بزای تو ، ها .

i am your big strong boy .
من پسر بزرگ و قوي تو ام .

sir , why is your head so big .
هي چرا سرت انقدر بزرگه .

shakespeare this is your big break .
ـ شكسپير ـ اين شانس زندگي توئه .

but your idea underneath it, was big.
اما در نهايت طرحت كار بزرگي انجام داد، و اين خيلي مهمه

my hat yes , your big , pointy hat .
کلاهم بله کلاه بزرگ و گوشه دارتون .

and keep your eyes on the big screen.
چشمهایتان را بر روی صفحه نمایش بزرگ خیره نگه دارید.

your honor , this is a big mistake. .
آقاي قاضي ، اين يک اشتباه بزرگه .

now your heads too big to be in over .
حالا سرت اين قدر بزرگ شده که داره داغون مي‌شه .

i know your ass belongs to big buster , .
من ميدونم پهلوت ماله بيگ باستره ، .

pictures of you , john , your big friend here .
عکسهاي تو ، جان و دوست گنده تون که اينجاست .

cakes and kettledrums . thats your next big plan .
کيک و دهل اين نقشه بزرگ بعدي توئه .

no , its not fine . i know this is your big day .
نه ، خوب نيست . ميدونم که امروز براي تو روز بزرگيه .

and theres your big scoop jesus , youre good .
اين ديگه بزرگترين بمب خبري توه تو را خدا ، تو حالت خوبه .

- you're my big boy. - i'm your big...
.تو پسر بزرگ مني- من...بزرگ توام -