検索ワード: تين (アラビア語 - ペルシャ語)

(تين!
تين)

تين شائع
انجیر

أعطي (تين)
تين رو منسوب مي کنم

-تين شاي) )!
تين چي- باهاش کاري نداشته باشيد-

أجتازه (تين)
بين تين

-تين شو) )! -أبي !
تين چي- بله پدر-

تين جيانجvietnam. kgm
وین تیانvietnam. kgm

.تمور .تمور و تين
بيا بگير

أستيقظ يا(تين)
تين آماده شو

سيّد، (ييب تين شاي)
آقاي تين چي

مرحبا السيد تين
- از سر راه برو کنار ببينم !

سيد تين,صباح الخير
بله،دارمميام! "صبحبخيراستاد"تين.

لقد أزعجت السيد تين
اينکار رونکن. بهنظرميرسهاستاد"تين "رواعصبانيکردي.

. (تين شاي)، الشرطة هنا
تين چي, پليس اومده اينجا

وصل (تين) إلى هذه الدرجة
تين تا اين مقام رسيد

تيني
! تني