検索ワード: bondage (オランダ語 - ペルシャ語)

of human bondage.
"بندگي انسان"

- bondage, orgies, watersport?
ـ سکس با دست و پاي بسته. سکس گروهي. رو هم ديگه شاشيدن؟

bondage. m'n veiligheidswoord is "appels".
اوه اسارت کلمه ايمني من معذرته

is bondage acceptabel voor de onderdanige? ik ga akkoord met touw.
"آيا فرد مطيع مشکلي با بسته شدن دست و چشمهايش ندارد؟" طناب مشکلي نداره

uit het huis van bondage zult gij... - earl ingstad heeft jouw verlaten om in engeland een boerderij op te zetten.
از خانه ای که در آن برده بودی تو باید فرمانده اینگستاد بهتون اجازه داده تا در انگلستان کشاورزی کنید

we niets over de voertuigvezels tot we zijn auto vinden maar hij heeft een voorraad pornofilms, de meeste bondage precies zoals het profiel.
تا زماني که ماشين پيدا نشه با نخ هاي ان تطابقي نداريم ولي او مخزني از فيلم هاي پورن داره،بيشتري شان نوع اسارت هست درست مثل عکسش