検索ワード: ولی خیلی کار دارم (ペルシャ語 - ヒンズー語)

コンピュータによる翻訳

人が翻訳した例文から、翻訳方法を学びます。

Persian

Hindi

情報

Persian

ولی خیلی کار دارم

Hindi

 

から: 機械翻訳
よりよい翻訳の提案
品質:

人による翻訳

プロの翻訳者、企業、ウェブページから自由に利用できる翻訳レポジトリまで。

翻訳の追加

ペルシャ語

ヒンズー語

情報

ペルシャ語

خيلي کار دارم

ヒンズー語

मुझे बहुत कुछ करना है.

最終更新: 2017-10-12
使用頻度: 1
品質:

ペルシャ語

ولی خیلی هم خوب نبودم

ヒンズー語

हालांकिमैंकाफीअच्छाकाफी नहीं था

最終更新: 2017-10-12
使用頻度: 1
品質:

ペルシャ語

بامزه بود کار دارم بعدا مي بينمت

ヒンズー語

यह अजीब बात है, मेरे पास कोई काम नहीं था. मैं आपको बाद में देखेंगे.

最終更新: 2017-10-12
使用頻度: 1
品質:

ペルシャ語

ميشه زود بياي دفترم باهات کار دارم؟

ヒンズー語

मैं वापस, मुख्य? तेज़ी में आप देख सकते हैं।

最終更新: 2017-10-12
使用頻度: 1
品質:

ペルシャ語

چي کار دارم مي کنم اون تکه کاغذ کجاست؟

ヒンズー語

अरे, मेरा वो कागज़ का टुकड़ा कहाँ गया?

最終更新: 2017-10-12
使用頻度: 1
品質:

ペルシャ語

خيلي کار بزرگيه.

ヒンズー語

यह बहुत बड़ा होगा।

最終更新: 2017-10-12
使用頻度: 1
品質:

ペルシャ語

همه چي عاليه، من هنوز تو هتل هستم و خيلي کار دارم

ヒンズー語

बढ़िया. मैं होटल में हूँ और मुझे अभी भी बहुत कुछ निबटाना है.

最終更新: 2017-10-12
使用頻度: 1
品質:

ペルシャ語

ولي خيلي دوست دارم که باشم.

ヒンズー語

लेकिन मैं चाहता हूं कि एक हो, कुछ भी से भी अधिक.

最終更新: 2017-10-12
使用頻度: 1
品質:

ペルシャ語

.. فقط اخيراً خيلي کار ميکردي

ヒンズー語

वैसे यह सिर्फ आप इतनी मेहनत हाल ही में काम कर रहा है, और किया गया है... है

最終更新: 2017-10-12
使用頻度: 1
品質:

ペルシャ語

"از مادرم" (خنده حضار) و اين نظريه به زباله دان تاريخ رفت. ولى اون خيلى خوشحال بود كه آخر سر كسى را پيدا كرده كه ارتباطش با پدرش مشابه رابطه اون با پدرش بوذه. و براى مدتى معتقد بود كه اين دليل جور بودن ما با هم هست. نمى دونم. شايد. كسى چه ميدونه؟ ولى بذاريد يه مقدار از فاينمن فيزيكدان براتون بگم. سبك فاينمن-- نه، سبك كلمه ى مناسب نيست. كلمه سبك بيشتر نوع پاپيونى كه مى بسته يا كتى كه مى پوشيده رو تداعى ميكنه. منظور من عميق تر از اينهاست، ولى واژه مناسب به ذهنم خطور نمى كنه. سبك علمى فاينمن هميشه اين بود كه به دنبال ساده ترين باشه، ساده ترين راه حل ممكن براى يك مسئله. اگر اين ممكن نبود بايد از يك چيز پر زرق و برق تر استفاده كنيد. ولى بدون ترديد اين جريان شعف و لذت اون از نشان دادن تواناىى تفكر ساده و بى پيرايه اش نسبت به ديگران بود. ولى اون عميقا اعتقاد داشت، حقيقتا معتقد بود كه اگه نمى تونيد يه چيزى رو ساده توضيح بدهيد بخاطر اينه كه خودتان هم اون رو نفهميديد. در ده ٥٠ افرادى تلاش مى كردند تا هليوم ابر سيال رو بشناسند. يه نظريه موجود بود. نتيجه ى كار يك رياضى فيزيكدان روسى بود و يك نظريه ى پيچيده بود. به شما مى گم اون نظريه چه بود. يك نظريه به غايت پيچيده بود پر از انتگرال هاى سخت و فرمول و رياضيات و الى آخر. و يك جورهايى جواب مى داد، ولى خيلى نتيجه بخش نبود. تنها حالتى كه نظريه جواب مى داد زمانى بود كه اتم هاى هليوم از يكديگه خيلى، خيلى دور بودند. اتم ها بايد خيلى خيلى با هم فاصله مى داشتند. و متاسفانه، در هليوم مايع اتم هاى هليوم دقيقا روى همديگه قرار گرفتند. فاينمن، به عنوان يك فيزيكدان مبتدى هليوم، تصميم گرفت سعى كنه اين رو بفهمه. اون يه ايده داشت، يه ايده خيلى ساده. اون سعى كرد ببينه اثر موجى كوانتومى در اين تعداد زياد اتم به چه شكله. اون سعى كرد به وسيله چند اصل ساده مسئله رو تجسم كنه. چند تا اصل ساده، واقعا خيلى ساده بودند. اوليش اين بود كه وقتى كه اتم هاى هليوم با هم تماس داشته باشند، اونها همديگه رو دفع مى كنند. نتيجه ى اين اينه كه اثر موجى كوانتومى بايد به صفر برسه، اين اثر وقتى اتم ها با هم برخورد مى كنند محو ميشه. اصل ديگه اينه كه در حالت پايه، حالت با كمترين انرژى در يك سيستم كوانتومى اثر كوانتومى خيلى يكنواخت هست-- اثر كمترين ميزان نوسان رو داره. بنابراين اون نشست-- و مى تونم تصور كنم كه بجز يه تكه كاغذ و قلم چيز ديگه اى نداشته-- و سعى كرد تا ساده ترين تابعى كه به ذهنش می رسید که شرایط حدی اثر موجی که در هنگام برخورد دو اتم از بین می رفت و سایر مواقع به صورت یکنواخت هست رو بنویسه، و اون رو نوشت. اون یک چیز ساده نوشت. در واقع انقدر ساده بود که فکر کنم یک دانش آموز دبیرستانی باهوش که محاسبات نخوانده هم بتواند اون چیزی که نوشته بود رو بفهمه. مسئله این بود که اون نوشته ی ساده که او نوشت همه چیزی رو که تا آن زمان در مورد هلیوم مایع شناخته شده بود رو توضیح می داد و بعدها قسمتی رو. همیشه از خودم می پرسم که آیا حرفه ای ها، حرفه ای ها در زمینه ی فیزیک هلیوم یک مقدار با این مسئله شرمنده نشدند؟ اونها تکنیک های واقعا قوی خودشان را داشتند ولی اون ها هم نتیجه ای نگرفته بودند. اتفاقا، به شما می گم این تکنیک های واقعا قوی چی بودند. این ها تکنیک دیاگرام های فاینمن بودند. (خنده حضار) اون مجدد در سال 1968 همین کار رو کرد. در 1968، در همان دانشگاه من-- اون موقع من آنجا نبودم-- ولی در 1968، داشتند ساختار پروتون رو بررسی می کردند. پروتون به وضوح از کلی ذرات کوچکتر ساخته شده. این رو کم و بیش می دونستند. و تنها راهی که می شد این رو تحلیل کرد البته که دیاگرام های فاینمن بود. این همون چیزی بود که دیاگرام های فاینمن براش ساخته شده بودند-- فهم ذرات. آزمایش هایی که انجام می دادند خیلی ساده بودند. پروتون رو می گرفتند و یک الکترون رو به شدت به آن برخورد می دادند. دیاگرام های فاینمن برای همین جور چیزها بود. تنها مسئله این بود که دیاگرام های فاینمن پیچیده بودند. شامل انتگرال های مشکل هستند. اگر بتونید همه ی اونها رو حل کنید، اون موقع یک نظریه ی دقیق دارید. ولی نمی شد؛ واقعا پیچیده بودند. افراد مختلفی سعی می کردند که اونها رو حل کنند. دیاگرام تک حلقوی حل میشه. نگران تک حلقه ای نباشید. تک حلقه، دو حلقه-- شاید دیاگرام سه حلقه ای رو هم بتوان حل کرد، ولی بعد از آن رو هیچ کاری نمیشه کرد. فاینمن گفت: "همه ی اونها رو فراموش کنید. به پروتون به عنوان انباشته ای از ذرات نگاه کنید-- مجموعه ای از ذرات کوچک." به این ذرات می گفت پارتون. می گفت: "فکر کنید این مجموعه ای از پاترون هایی هست که خیلی سریع حرکت می کنند." چون سرعت حرکت اونها زیاده نسبیت می گه که حرکات داخلی اونها آروم می شند. ناگهان الکترون برخورد می کنه. خیلی شبیه عکس فوری از پروتون هست. چی دیده میشه؟ یک سری پارتون های بدون حرکت. اونها حرکت نمی کنند و به دلیل عدم حرکت در طول آزمایش لازم نیست که نگران چگونگی حرکت اونها باشید. لازم نیست به نیروهای بین اونها توجه کنید. فقط باید به اون به عنوان مجموعه ای از پارتون های بدون حرکت فکر کنید. این کلید تحلیل این آزمایشها بود. خیلی خوب جواب داد، واقعا داد-- یکی می گفت انقلاب کلمه ی مناسبی نیست. ولی من فکر می کنم این موجود است، پس نمی گم انقلاب-- ولی این قطعا فهم ما از پروتون را عمیقا تکمیل کرد و همچنین ذرات بعد از آن. خب، صحبت های دیگه ای هم داشتم در مورد رابطه ام با فاینمن که می خواستم بیان کنم این که چطوری بود ولی می بینم که دقیقا 30 ثانیه وقت دارم. پس با این تموم می کنم و می گم فکر نمی کنم فاینمن از این برنامه خوشش میومد. فکر می کنم می گفت

ヒンズー語

- नहीं इस्टाइल सही शब्द नहीं है - इस्टाइल से आपको लगता होगा वो जिस प्रकार टाई पहनते थे या जिस प्रकार का सूट पहनते थे _bar_ इससे कंही अहम् बात है, मगर मैं दूसरा शब्द नहीं सोच पा रहा हूँ फेय्न्मन का वैज्ञानिक ढंग हमेशा किसी समस्या के समाधान के लिए सबसे प्रारंभिक तरीके पर कार्य करने का था अगर उससे मुमकिन न था, तो किसी जटिल समाधान के बारे में सोचते थे . बेशक इसमें उन्हें यह दिखाने में बहूत ख़ुशी होती थी कि कैसे वो दूसरों से अधिक सरलता से सोच सकते थे उन्हें गहरा विश्वास था, सच में विश्वास था कि अगर कुछ सरलता से नहीं समझा सकते तो फिर आप ने उसे समझा ही नहीं _bar_ १९५० में लोग यह पता लगा रहे थे की सुपेर्फ्लुइड हेलियम कैसे काम करता है एक सिद्धांत था रूस के गणितीय भौतिक विज्ञानी द्वारा दिया हुआ एक जटिल सिद्धांत वह मैं अभी आप को बताता हूँ बहुत जटिल सिद्धांत था बहुत मुश्किल सूत्रों से भरा और गणित वगरह थोडा काम करता था, मगर पूरी तरह से नहीं काम सिर्फ तब करता था, जब हेलियम परमाणुओं में बहुत दूरी हो हेलियम परमाणुओं में बहुत दूरी जरूरी थी मगर अफसोस की तरल हेलियम परमाणु बिलकुल एक के ऊपर एक हैं फेय्न्मन ने सोचा की एक शौकिया हेलियम भौतिक विज्ञानी होकर वे उसे समझना चाहेंगे उनका विचार था, एकदम साफ विचार, कि वो यह समझने का प्रयत्न करेंगे कि इतने सारे एक जैसे परमाणुओं का क्वांटम समारोह क्या है वो इसकी कल्पना कुछ सिद्धांतों के द्वारा निर्देशित कुछ बहूत ही सरल सिधान्तों द्वारा करने का प्रयत्न करेंगे _bar_ पहला था कि जब हीलियम अणु एक दुसरे के संपर्क में आते ही दूर चले जाते हैं निष्कर्ष यह था कि उनका wave function शुन्य होगा जब हीलियम अणु एक दुसरे को स्पर्श करते हैं _bar_ अन्य तथ्य यह था की सबसे काम ऊर्जा की स्थिति में wave function शुन्य नहीं होता _bar_ उसमे सबसे कम हलचल होता है . तो वो बैठे - मेरे ख्याल में उनके पास सिर्फ एक कागज का टुकड़ा और कलम थे जिससे उन्होंने लिखने की कोशिश की, और लिखा सबसे सरल प्रमेय जो वह सोच सकते थे जिसमे कुछ सीमा शर्ते थी _bar_ wave function शुन्य हो जाता है जब चीजें स्पर्श करती हैं पर उसके पहले यह समतल होता है उन्होंने एक साधारण बात लिखी वह बहूत सरल था जिसे एक हाई स्कूल का विद्यार्थी भी बिना किसी गणना के समझ लेता जो उन्होंने लिखा. उन्होंने जो लिखा वह इतना सरल था कि उससे तरल हीलियम के बारे में उस समय जो भी मालूम था सब स्पस्ट हो जाता था _bar_ में हमेशा सोचता था कि जिनका भौतिकीय वैज्ञानिक जो तरल हीलियम पर कार्य करते थे क्या वो शर्मिंदा हुए होंगे _bar_ उनके पास उनकी सबसे शक्तिशाली तकनीक थी , और वो इससे बेहतर नहीं कर पाए संयोग से, में आपको बता दूँ वह तकनीक क्या थी वेह थे फेय्न्मन तकनीकी चित्र थे (हंसी) उन्होंने १९६८ में फिर दोहराया १९६८ में, मेरे ही विश्वविद्यालय में, उस समय मैं वंहा नहीं था, १९६८ में, वो लोग प्रोटॉन की संरचना की खोज कर रहे थे प्रोटॉन तो साफ है कि कई छोटी चीजों से बना है. इतना तकरीबन पता था. और उसका विश्लेषण फेय्न्मन चित्र से होता था. उसी के लिए फेय्न्मन चित्र बने थे कण को समझने के लिए प्रयोग जो हो रहे थे वो बहूत ही सरल थे आप सिर्फ एक प्रोटान लेकर उसे एक इलेक्ट्रॉन के साथ तेजी से टकराते हैं _bar_ उसके लिए थे फेय्न्मन चित्र थे _bar_ सिर्फ एक कठिनाई थी कि फेय्न्मन चित्र बहुत जटिल हैं उसमे काफी जटिलता है _bar_ अगर आप उन्हें कर सकते थो आप के पास एक सटीक ज्ञान होगा _bar_ मगर यह संभव नहीं था, वो बहुत जटिल थे लोग कोशिश कर रहे थे आप एक पाश चित्र कर सकते थे, एक, दो, या तीन पाश चित्र कर सकते थे मगर उनके आगे कुछ नहीं कर सकते थे _bar_ फेय्न्मन ने कहा "भूल जाओ उसको, सिर्फ प्रोटान के बारे में सोचो एक छोटे कणों की जमघट के रूप में छोटे कणों का एक झुंड उन्होंने उसे प्रोटान कहा _bar_ उन्होंने कहा "बस सोचो यह प्रोटान का झुण्ड है जो तेजी से बढ़ रहे" क्योंकि वह तेजी से बढ़ रहे हैं सापेक्षता का कहना है कि आंतरिक गति बहुत धीमी गति से चलते हैं. इलेक्ट्रॉन इसे अचानक टकराता है यह एक प्रोटॉन की एक बहुत ही अचानक स्नैपशॉट लेने की तरह है आप क्या देखते हो ? परतों में जमा हुआ प्रोटान का एक गुच्छा _bar_ वो हिलते नहीं हैं , और क्योंकि हिलते नहीं हैं तो प्रयोग के दौरान आपको इस बात की फ़िक्र करने की जरुरत नहीं की वो हिलते कैसे हैं _bar_ आप को उनके बीच के तनाव के बारे में सोचने की जरुरत नहीं है _bar_ आप इसे सिर्फ इस तरह सोचो कि यह समूह है जमे हुए परतों की यह इन प्रयोंगो के विश्लेषण की महत्वपूर्ण बात थी _bar_ अत्यंत प्रभावी किसी ने कहा क्रांति बुरा शब्द है. शायद हो, तो में क्रांति नहीं कहूँगा पर निश्चित रूप से इससे हमारी प्रोटोन की समझ में बहूत ज्यादा विकास हुआ और उससे भी छोटे कणों को समझने में _bar_ वैसे मेरे पास और भी कुछ था जो मैं बताने वाला था मेरे और फेय्न्मन के रिश्तों के बारे में वो कैसे थे, मगर हमारे पास ठीक आधा मिनट है मै अब समाप्त करता हूँ यह कह कर कि मुझे नहीं लगता फेय्न्मन को ऐसा समारोह अच्छा लगता मेरे ख्याल में वो कहते

最終更新: 2019-07-06
使用頻度: 1
品質:

警告:見えない HTML フォーマットが含まれています

人による翻訳を得て
7,777,213,331 より良い訳文を手にいれましょう

ユーザーが協力を求めています。



ユーザー体験を向上させるために Cookie を使用しています。弊社サイトを引き続きご利用いただくことで、Cookie の使用に同意していただくことになります。 詳細。 OK