プロの翻訳者、企業、ウェブページから自由に利用できる翻訳レポジトリまで。
سکس به اجبار
forced sex
最終更新： 2023-10-31
使用頻度： 2
品質：
به اجبار
perforce
最終更新： 2011-10-23
使用頻度： 1
品質：
سکس به زور
sex by force
最終更新： 2022-04-14
使用頻度： 1
品質：
参照：
خودم راستش به اجبار به مدرسه رفتم.
i was literally pushed to school.
最終更新： 2015-10-13
使用頻度： 1
品質：
参照：
یعنی ، سکس به طور غیر مستقیم .
i mean , indirectly , i believe sex .
最終更新： 2011-10-24
使用頻度： 1
品質：
参照：
به نظر نمياد من به اجبار اينجا اومده باشم پدر .
its not like you forced me to be here , pop .
最終更新： 2011-10-24
使用頻度： 1
品質：
参照：
شماره 26 ، سکس به همراه شاش .
number 26 , receive a golden shower .
最終更新： 2011-10-24
使用頻度： 1
品質：
参照：
!كه من ترجيح ميدم بميرم تا اينكه به اجبار ازدواج كنم
that i would rather die than be forced into a facade of a marriage!
最終更新： 2011-10-24
使用頻度： 1
品質：
参照：
من به اجبار هم كه شده خودم رو وادارمي كنم كه همون كسي بشم كه لازمه
i'll whip myself and become the one.
最終更新： 2011-10-24
使用頻度： 1
品質：
参照：
نه اينکه بوسيله سکس به . تشکيلات گيرين نفوذ کردي .
and that you infiltrated greenes organization by having sex with him .
最終更新： 2011-10-24
使用頻度： 2
品質：
参照：
آنها به من نگاهی انداختند و عقب رفتند تا یکی به اجبار انتخاب بشه که با من کار کنه.
and they took one look and ran out the back to draw short straws.
最終更新： 2015-10-13
使用頻度： 1
品質：
参照：
این wallet به اجبار بسته شده بود. برای ادامۀ کار با آن ، باید دوباره آن را باز کنید.
this wallet was forced closed. you must reopen it to continue working with it.
最終更新： 2011-10-23
使用頻度： 1
品質：
参照：
ارقام از سال‌های مختلفند و ممکن است برای کشورهایی که حکومت به اجبار دین یا سکولاریسم می‌پردازد دقیق نباشند.
the numbers come from different years, and might not be accurate for countries with governments that require or urge religion or secularism.
最終更新： 2016-03-03
使用頻度： 1
品質：
参照：
قادر به دقیق بستن wallet نیست. ممکن است توسط کاربردهای دیگر استفاده شده باشد. می‌خواهید به اجبار آن را ببندید ؟
unable to close wallet cleanly. it is probably in use by other applications. do you wish to force it closed?
最終更新： 2011-10-23
使用頻度： 1
品質：
参照：
بعد از مرگ صاحبخانه، شانس به اجبار از خانه بیرون می‌رود و طی دورانی تا حوادث ریاست جمهوری آمریکا پیش می‌رود.
as she becomes involved in the act, she does not notice that he has turned back to the tv and is watching it, not her.
最終更新： 2016-03-03
使用頻度： 1
品質：
参照：
اينها گروهى‌اند كه با شما به اجبار [در آتش] درمى‌آيند. بدا به حال آنها، زيرا آنان داخل آتش مى‌شوند.
'this is a troop rushing in with you; there is no welcome for them; they shall roast in the fire.'
最終更新： 2014-07-03
使用頻度： 1
品質：
参照：
اگر پروردگار تو بخواهد، همه كسانى كه در روى زمينند ايمان مى‌آورند. آيا تو مردم را به اجبار وامى‌دارى كه ايمان بياورند؟
and had thy lord willed, those who are on the earth would have believed, all of them, together; canst thou then compel mankind until they become believers?
最終更新： 2014-07-03
使用頻度： 1
品質：
参照：
با ورود سكس به طور باور نكردنييه... پيچيده و مهم ميشن
become so incredibly important when sex is involved.
最終更新： 2011-10-24
使用頻度： 1
品質：
参照：
ما بدانچه می‌گویند داناتریم و تو به اجبار وادار کننده‌ی آنان (به ایمان) نیستی. پس با قرآن هر که را از تهدید من می‌ترسد یادآوری کن.
(o prophet), we are well aware of what they say; and you are not required to force things on them. so exhort with the qur'an all those who fear my warning.
最終更新： 2014-07-03
使用頻度： 1
品質：
参照：
و اگر پروردگار تو مى‌خواست، قطعا كسانى كه در زمين‌اند همه آنها يكسره [به اجبار] ايمان مى‌آوردند. حال آيا تو مردم را مجبور مى‌كنى كه مؤمن شوند
and if thy lord had willed, whoever is in the earth would have believed, all of them, all together. wouldst thou then constrain the people, until they are believers?
最終更新： 2014-07-03
使用頻度： 1
品質：
参照：