検索ワード: ممتاز (ペルシャ語 - 英語)

ممتاز .
distinctive .

سهم ممتاز .
preferred stock .

کاربر ممتاز
superuser

برنامه ممتاز .
privieged program .

تو خيلي زيبا به نظر مياي خيلي ممتاز .
you look so handsome , so distinct .

، تو خيلي زيبا به نظر مياي . خيلي ممتاز .
you look so handsome and so distinguished .

براي همرش ممتاز که . زيباترين زن دنيا بود .
for his wife mumtaz , who was the maximum beautiful woman in the world .

اينها سربازان ممتاز ارتش گوگوريو هستند.
these are top elite soldiers from the goguryeo army.

یعنی اینها باعث میشه که ما شاگرد ممتاز بشیم
would this do for a scholar-official?

او استاد ممتاز مؤسسه فناوری ماساچوست است.
he has three sons, david, john and timothy.

شاگرد ممتاز بايد يک کم خشونت هم داشته باشه .
junior high must have been kind of tough .

و آقا و خانم . اينجا محليه که ممتاز دفن شده .
and this lady and gentlemen is the burial place of mumtaz .

پيروان زيادش به او مانند يک شاعر ممتاز مينگرند .
his many followers regard him as a great poet .

همواره بی‌گمان آنان را اِحاطه و شماره‌ای ممتاز کرده است.
assuredly he hath comprehanded them and counted them a full counting. *chapter: 19

خب این مرا در یک شرکت بسیار برجسته و ممتاز قرار میدهد.
so that puts me in pretty illustrious company.

«و خدا شما را از زمین رویانید روییدنی (ممتاز).»
"'and allah has produced you from the earth growing (gradually),

گروه رزمی تلون یک گروه ممتاز متشکل از اعضای تمام رسته‌های ارتشی است.
its members are the best from all branches of the u.s. military.

هنری جیمز، رمان نویس امریکایی، از خانواده­ای ممتاز در نیویورک زاده شد.
good novels, to james, show life in action and are, most importantly, interesting.

برای دوران بسیاری، نظر مردم بسوی علوم و مردم شناسی، ممتاز بوده است.
for the longest time people have regarded science and humanities as being distinct.

او به‌ویژه در هندسه و ریاضیات دانش آموزی ممتاز بود و با سربلندی در سن هفده سالگی فارغ‌التحصیل شد.
he was an excellent student, especially in geometry and mathematics, and graduated with honors at the age of seventeen.