プロの翻訳者、企業、ウェブページから自由に利用できる翻訳レポジトリまで。
a bold attempt is half success
تلاش جسورانه نیمی از موفقیت است
最終更新: 2022-04-08
使用頻度: 1
品質:
参照:
this attempt is unauthorized.
این عملیات مجاز نیست.
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
参照:
time for a bold move.
وقتشه يه كار جسورانه بكنم
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
参照:
rhythm is half silence.
نیمی از آهنگ خاموش است.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
he has taken a bold risk .
اون با شهامت يک ريسك پذيرفته .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
参照:
made a bold request to ming last time
برای مینگ نشانه واضحی برای تصمیم گیری بود
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
参照:
if he is half of what you think .
اگه اون نيمي از اون چيزي باشه که فکر ميکني .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
参照:
oh , come on now theres a bold move .
اوه ، زود باش حالا ، يه حرکت شجاعانه .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
参照:
so that's kind of a bold statement.
خوب این گفته میتواند مبالغه آمیز باشد.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
thats a bold claim . you want to try it .
يعني يك ادعاي شجاعانه ميخواي امتحان كني .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
参照:
ive given up writing on spec . but this is half sold .
ديگه از نوشتن فيلمنامه الکي دست کشيدم بهت ميگم نصفش فروخته شده .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
参照:
"a smile is a door that is half open and half closed," the author jennifer egan wrote.
«لبخند دری است که نیمه باز است و نیمه بسته» نقل قول از جنیفر ایگان نویسنده.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
警告:見えない HTML フォーマットが含まれています
first thing to notice is, half of them do not even have access to a 401 plan.
اولین نکته ی قابل توجه این است که ، نیمی از آن ها ، حتی به برنامه یk)plan)401 دسترسی ندارند. حتی به برنامه یk)plan)401 دسترسی ندارند.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
we propose that an attempt is made to provide a dna sequence alongside all future taxonomic samples and species descriptions, a need that is well recognized in contemporary studies
ما پیشنهاد میکنیم که تلاشی برای ارائه یک توالی dna در کنار تمام نمونههای طبقهبندی و توصیف گونههای آینده انجام شود، نیازی که در مطالعات معاصر به خوبی شناخته شده است.
最終更新: 2023-10-03
使用頻度: 1
品質:
参照:
he had a bold idea that -- what he called the cognitive trade-off hypothesis.
او یک ایدۀ جسورانه ای داشت که به اسم "فرضیۀ تبادلی شناختی " معرفی کرد.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
警告:見えない HTML フォーマットが含まれています
equivalently, a perfect number is a number that is half the sum of all of its positive divisors (including itself) i.e.
همچنین به طور هم ارز، یک عدد کامل، عددی است که نصف مجموع همهٔ مقسومعلیههای مثبت خود باشد.
最終更新: 2016-03-03
使用頻度: 1
品質:
参照:
obviously, he's had his vasectomy because his hotdog is half eaten, and he was very happy.
هنگامی که هات داگش را تا نصفه خورده بود، وازکتومی اش تمام شده بود، و او بسیار خوشحال بود. هنگامی که هات داگش را تا نصفه خورده بود، وازکتومی اش تمام شده بود، و او بسیار خوشحال بود.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
the nyquist frequency, named after electronic engineer harry nyquist, is half of the sampling rate of a discrete signal processing system.
بسامد نایکوئیست ٬ نامگذاری شده به نام هری نایکوئیست٬ برابر با ½ نرخ نمونهبرداری یک سیستم پردازش سیگنال گسستهزمان است.
最終更新: 2016-03-03
使用頻度: 1
品質:
参照:
in a bold plan, u.s. military forces were instructed to come up with a course of action to go into iran and free the hostages by force of arms.
بسیاری از هواپیماهای آن به انبار یا به گورستان اوراقیها فرستاده شدند گرچه تنش فزاینده با اتحاد شوروی نشان میداد که هنوز وجود نیروهای نظامی لازم است.
最終更新: 2016-03-03
使用頻度: 1
品質:
参照:
* fuzzy logic: when a bottle is half full, it can be said that the level of truth of the proposition "the bottle is full" is 0.5.
# در منطق فازی: وقتی یک بطری تا نیمه پر است، میتوان گفت میزان درستی عبارت «بطری پر است» برابر ۰٫۵ است.
最終更新: 2016-03-03
使用頻度: 1
品質:
参照:
警告:見えない HTML フォーマットが含まれています