検索ワード: agency (英語 - ペルシャ語)

agency .
دفترنمايندگي .

news agency
خبرگزاری

advertising agency
بنگاه تبلیغاتی

another agency .
به يک قسمت ديگه .

were a temp agency .
ما يک نمايندگي موقتيم .

central intelligence agency
سیا

agency time and resources.
اينجا بدون اجازه استفاده شده

fsb agency st . petersburg .
fsb نمايندگي سنت پترزبورگ .

source: mehr news agency.
منبع: خبرگزاری مهر.

it was an advertising agency.
اونا يه آژانس تبليغاتي بودن

information has come to this agency
اطلاعاتي به اين سازمان، در مورد

the agency has strict rules .
تشكيلات قوانين محكمي داره .

were an agency that gets people jobs .
ما يک نمايندگي هستيم که .

over the years , the townsend agency .
سال هاست كه ماموران .

united states environmental protection agency
آژانس حفاظت محیط زیست ایالات متحده آمریکا

the william morris agency in new york .
بنگاه ويليام موريس در نيويورک را برام بگيرين .

i saw you at the travel agency today .
امروز تو را تو آژانس مسافرتي ديدم .

ive never even heardof your little agency. .
تا حالا اسم آژانس ت را نشنيدم . اما . اگر فكر ميكني ميتوني مشتري منو بدزدي .

a rogue division inside a federal agency,
به يه بخش اضافي تو سازمان دولتي رو توجيه کنه

according to the syrian arab news agency (sana):
خبرگزاری عرب سوریه می‌گوید: