検索ワード: are not sufficient to support (英語 - ペルシャ語)

to support me.
«پشتم را به او استوار گردان،»

was not sufficient to give the audience .
براي درگير کردن تماشاگر .

i mean to support him.
منظورم حمايت از اونه

thats not sufficient proof .
اين مدرک کافي نيست .

to support king's reign.
تا قلمرو پادشاه رو محكم تر كنم

and we need to support it financially.
و لازم است که از لحاظ مالی نیز از چنین پروژه ایی حمایت به عمل آوریم.

unfortunately, the first-sets are not sufficient to compute the parsing table.
متأسفانه مجموعه firstها به تنهایی برای محاسبه جدول پارس کافی نیست.

are not here yet.
اينجا هنوز خبري نيست

no . they are not .
نه نيستن .

and in order to support the resistance , .
، و ادامه پشتيباني از مقاومت .

about being able to support his family.
او از اینکه نتواند خانواده اش را تامین کند، وحشت کرد.

nor power or strong family to support them.
و هيچ قدرت يا خانواده اي ندارند كه ازشون حمايت كنند

"read your ledger; this day you are sufficient to take your own account.
(در آن روز بدو گفته می‌شود:) کتاب (اعمال) خود را بخوان (و سعادت یا شقاوت خویش را بدان). کافی است که خودت امروز حسابگر خویشتن باشی. (چه مسائل روشن‌است و نیازی به شاهد و حسابرس دیگری نیست). [[«حَسِیباً»: حسابگر. حسابرس.]]

at this point forces accumulate until they are sufficient to cause a fracture.
در این مرحله نیرو ها تا زمانیکه برای ایجاد شکستگی به حد کافی برسند انباشه می شوند.

evidence is insufficient to support use in acute exacerbations.
evidence is insufficient to support use in acute exacerbations.

and i want to support stewart brand's position.
و می خواهم از نظر استوارت برند پشتیبانی کنم.

a woman who worked three jobs trying to support me .
زني كه براي پشتيباني از من سه جا كار ميكرد .

theyre innocent children . they mine gems to support our cause .
اونها بچه هاي بيگناه هستند .

however, the elite military units refused to support the government.
اما واحدهای زبدهٔ نظامی از حمایت دولت سرباز زدند و با سایر مردم همراه شدند.

it will be said, “read your ledger; this day you are sufficient to take your own account.”
(در آن روز بدو گفته می‌شود:) کتاب (اعمال) خود را بخوان (و سعادت یا شقاوت خویش را بدان). کافی است که خودت امروز حسابگر خویشتن باشی. (چه مسائل روشن‌است و نیازی به شاهد و حسابرس دیگری نیست). [[«حَسِیباً»: حسابگر. حسابرس.]]