プロの翻訳者、企業、ウェブページから自由に利用できる翻訳レポジトリまで。
a whole lot more .
بيشتر . خيلي بيشتر .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
a whole in the mud.
. يه گودال پر از گل
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
not a whole lot. why?
نه خيلي زياد ، چطور مگه ؟
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
a whole bunch of them .
همه شون را .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
its you . a whole vision .
اين تويي مثل هميشه هستي .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
a whole lot longer than that .
شايد يک مدت زيادي بعد ازاين .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
moving . its a whole new life .
سفر کردن يک زندگي جديده .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
naturally 7 beatboxes a whole band
"هفت ساز طبيعي" يك باند كامل
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
警告:見えない HTML フォーマットが含まれています
but what about a whole stack .
اما در مورد همه دسته چي .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
a whole country , full of people .
تمام يک کشور ، پر از مردم .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
how much is a lot? a whole lot.
-چقدر زياد يه گندشو ,,, بزرگ
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
l saw a whole chain of lights .
يکسري نور ديدم .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
but for the ongoing refinement of the initiative as a whole.
بلكه براي بهبود در پيشرفت كل پروژه است
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
it's a whole week long of excitement.
یک هفته پراز هیجان بود.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
a whole daughter youve never mentioned .
تو يک دختر داري و تا حالا هيچي نگفتي .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
and a whole bunch of trees. bamboo.
. و تعداد زيادي درخت و بامبو
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
because someone let a whole mess of animals .
براي اينکه يک نفر تمامي حيوانات را .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
excuse me . were gonna need a whole bottle .
عذر ميخوام . يک بطري کامل ميخوايم .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
save him who bringeth unto allah a whole heart.
بلکه تنها کسی (نجات پیدا میکند و از اموالی که در راه آفریدگار صرف، و از اولادی که در مسیر پروردگار رهنمود کرده باشد، سود میبرد) که با دل سالم (از بیماری کفر و نفاق و ریا) به پیشگاه خدا آمده باشد. [[«إِلاّ مَنْ ...»: مگر کسی که. لیکن کسی که. واژه (مَنْ) میتواند مرفوع و بدل از فاعل (یَنفَعُ) و مضافی پیش از آن مقدّر باشد که تقدیر چنین خواهد بود: لا یَنفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلاّ مالُ و بَنُو مَنْ أَتَی اللهَ بَقَلْبٍ سَلیمٍ. و یا این که واژه (مَنْ) منصوب و مفعول بوده و در اصل بدل از مفعول محذوف باشد که تقدیر چنین خواهد بود: یَوْمَ لاْ یَنفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ أَحَدَاً إَلاّ مَنْ أَتَی اللهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ. در هر صورت اموال و اولادی به انسان سود میرسانند که تبدیل به باقیات صالحات شده باشند. «قَلْبٍ سَلیمٍ»: دل سالم از بیماری کفر و نفاق و ریا (نگا: اعراف / 147، احزاب / 19، بقره / 264).]]
最終更新: 2014-07-03
使用頻度: 1
品質:
market risk, the market as a whole, by definition, has a beta of one.
سهم را نسبت به تغییرپذیری بازده بازار، اندازهگیری میکند.
最終更新: 2016-03-03
使用頻度: 1
品質: