検索ワード: letting you down (英語 - ペルシャ語)

by letting you live.
دادن اجازه زندگي به تو

do you think im letting you down .
فکر ميکني تو را تنها ميذارم .

im not letting you go .
اجازه نميدم كه بري .

i'm letting you know.
بعدا نگيد كه بهتون نگفتم

because hes letting you see .
چون اون بهت اجازه ديدن ميده .

i'm not letting you go.
من آزادت نمی کنم که بری.‏

and sit you down .
و تو هم نشستي .

i'm just letting you know all
من فقط دارم به تو اجازهمیدهم که همه چیز را بفهمی

i'm letting you off the hook.
. ازت مي خوام که رهام کني

just letting you know. heads up."
فقط می‌خواهم خبردارتان کنم. حواستان باشه."

and bring you down.
و تو رو پايين بكشم

i'm not letting you near my boy!
. و من اجازه نمي دم به پسرم نزديک بشي

get out. i am not letting you do this.
. برو بيرون

or i will put you down .
يا من تو را بذارم زير پام .

i wont let you down , dad .
فراموشت نميکنم ، پدر .

and im gonna put you down .
و خودم هم ميخوام دوباره خاكت كنم .

by letting you get a great story without me .
تو ميخواي بدون من بري تو يک ماجراي بزرگ .

all that fuel is slowing you down .
اون غذا سرعتت را اورده پايين .

blow you down to hell , and you can .
كاري نكن كه با يك باد به جهنم پرتابت كنم .

ah dont let the buggers get you down .
اجازه نده اينها حوصله تو را سر ببرن .