検索ワード: terminated (英語 - ペルシャ語)

terminated .
کارش تموم شد .

connection terminated .
اون يک شخصيه که بينهايت سهام داره .

comment not terminated
توضیح پایان نیافت

program terminated unexpectedly
برنامه به صورت غیر منتظره پایان یافت

he was terminated immediately.
فورا اخراج شد

youre terminated , fucker .
تو يک ترميناتور حرومزاده اي .

function statement not terminated
حکم تابع پایان نیافت

operation terminated with errors.
عملیات با خطاها پایان یافت.

the server terminated the connection.
کارساز به اتصال پایان داد.

ive terminated the negotiations , permanently .
من هميشه با ورشكستهها مذاكره ميكنم .

the program %1 terminated abnormally.
برنامۀ% 1 به طور غیر عادی پایان یافت.

name of the application to be terminated
نام کاربردی که باید پایان داده شود.

have you terminated fourth son of king?
کار پسر چهارم شاه رو تموم کردي؟

caption of the window to be terminated
عنوان پنجره‌ای که باید پایان داده شود.

in case the line of succession were terminated .
مسير موفقيتي که ما مورد نظرمون هست .

the program %1 terminated with an error.
برنامۀ% 1 با یک خطا پایان یافت.

he could be terminated from his post at this rate.
ممکنه همين روزها از پست برکنار بشه

typically , the subject being copied is terminated .
شخصي که اون خودشو بهش تبديل ميکنه کارش تموم شده است .

contract terminated . thats all l am to you a contract .
ـ قرارداد فسخ شد ـ اين تمام چيزيه که من براى تو هستميه قرارداد .

after abdication is held, these people need to be terminated.
بعد از تاج گزاري لازمه كه اينافراد كشته بشوند