人が翻訳した例文から、翻訳方法を学びます。
プロの翻訳者、企業、ウェブページから自由に利用できる翻訳レポジトリまで。
and the limitations of the 64bit microchip .
و محدوديتهاي ميکرو چيپ هاي 64 بيتي .
最終更新： 2011-10-24
使用頻度： 1
品質：
or because of the limitations of your status.
يا به خاطر محدوديت هاي اعتبار تون
最終更新： 2011-10-24
使用頻度： 1
品質：
the principal limitations of our system are the number of data points.
محدودیت اصلی سیستم ما تعداد نقاط داده است.
最終更新： 2020-08-25
使用頻度： 1
品質：
how can this not be as big a deal as overcoming the limitations of our muscles?
چطور ممکنه این به مهمی غلبه کردن بر محدودیت نیروی ماهیچه‌هامان نباشه؟ چطور ممکنه این به مهمی غلبه کردن بر محدودیت نیروی ماهیچه‌هامان نباشه؟
最終更新： 2015-10-13
使用頻度： 1
品質：
that we may want to employ lots and lots of robots to overcome the limitations of size.
در قبلا عنوان کردم که ممکنه که ما بخواهیم تعداد زیادی ربات را بکار گیریم تا بر محدودیت اندازه آنها فایق آیم. در قبلا عنوان کردم که ممکنه که ما بخواهیم تعداد زیادی ربات را بکار گیریم تا بر محدودیت اندازه آنها فایق آیم.
最終更新： 2015-10-13
使用頻度： 1
品質：
the limitations of logic proceedings of the 1986 acm fourteenth annual conference on computer science.
the limitations of logic proceedings of the 1986 acm fourteenth annual conference on computer science.
最終更新： 2016-03-03
使用頻度： 1
品質：
and they did this by infinitely multiplying the power of our muscles, overcoming the limitations of our muscles.
و این کار را با بی‌نهایت برابر کردن نیروی ماهیچه‌های ما انجام دادند با غلبه کردن بر محدودیت ماهیچه‌هایمان.
最終更新： 2015-10-13
使用頻度： 1
品質：
the objective of the next subchapter is to investigate the most common ratios and the limitations of using financial ratios
最終更新： 2021-07-04
使用頻度： 1
品質：
参照：
we travel beyond the limitations of space as we know it, and beyond the limitations of time as we know it.
ما، ماوراء محدودیتهای فضایی و زمانی سفر میکنیم.
最終更新： 2015-10-13
使用頻度： 1
品質：
参照：
the limitation of love is that you need an accomplice .
محدوديت در عشق چيزيه که شما به عنوان يک همدست نياز داري .
最終更新： 2011-10-24
使用頻度： 1
品質：
参照：
the analog limitations of wires or wireless systems inevitably provide an upper bound on the amount of information that can be sent.
محدودیتهای آنالوگ سیستمهای با سیم وبی سیم به ناچار حد بالایی در میزان اطلاعاتی که می‌تواند فرستاده شود ارائه می‌کنند.
最終更新： 2016-03-03
使用頻度： 1
品質：
参照：
"when the crisis came, the serious limitations of existing economic and financial models immediately became apparent."
«وقتی بحران آمد، محدودیت های جدی موجود در الگوهای اقتصادی و مالی، بلافاصله آشکار شد.»
最終更新： 2015-10-13
使用頻度： 1
品質：
参照：
警告：見えない HTML フォーマットが含まれています
now, what we're in the middle of now is overcoming the limitations of our individual brains and infinitely multiplying our mental power.
حالا، آنچه ما الان در میانش هستیم اینه که بر محدودیت مغزهای فردیمان غلبه کنیم حالا، آنچه ما الان در میانش هستیم اینه که بر محدودیت مغزهای فردیمان غلبه کنیم و نیروی ذهنیمان را بی‌نهایت برابر کنیم.
最終更新： 2015-10-13
使用頻度： 1
品質：
参照：
i want to quickly say that although it does do it for 50 dollars, there are some limitations of this approach.
در اینجا باید بگویم که اگرچه این کار را برای 50 دلار قابل انجام است، محدودیت هایی هم وجود دارد.
最終更新： 2015-10-13
使用頻度： 1
品質：
参照：
since this is almost always the case, most (if not all) imperative languages are turing complete if the limitations of finite memory are ignored.
چون این مساله همیشه مورد نظر است، اکثراً هیچکدام از زبان‌های ضروری و لازم، تورینگ کامل نمی‌باشند (اگر ما از هر محدودیتی از حافظه متناهی صرفنظر کنیم).
最終更新： 2016-03-03
使用頻度： 1
品質：
参照：
cuda is also the first api to allow cpu-based applications to directly access the resources of a gpu for more general purpose computing without the limitations of using a graphics api.
cuda اولین api است که اجازه می‌دهد اپلیکیشن‌های مبتنی بر cpu به طور مستقیم از منابع یک gpu برای محاسبات عمومی‌تر، بدون محدودیتهای استفاده از api گرافیکی استفاده نمایند.
最終更新： 2016-03-03
使用頻度： 1
品質：
参照：
bounded rationality is the idea that when individuals make decisions, their rationality is limited by the information they have, the cognitive limitations of their minds, and the time available to make the decision.
عقلانیت محدود مفهومی است که بر پایهٔ وجود محدودیت اطلاعاتی افراد عقلایی، محدودیت روانشناختی ذهن افراد و همچنین محدودیت زمان برای تصمیم گیری بنا نهاده می شود.
最終更新： 2016-03-03
使用頻度： 1
品質：
参照：
the limitation seems to lie in the core of blackberry os and series 40 which does not have easy support for voip apps.
این محدودیت بنظر می‌رسد بخاطر هستهٔ بلک‌بری و سری ۴۰ نوکیا باشد که از نرم‌افزارهای صدا روی پروتکل اینترنت پشتیبانی آسانی نمی‌کند.
最終更新： 2016-03-03
使用頻度： 1
品質：
参照：
the dominant equation here is the shannon-hartley theorem, and analog limitations of this type can be understood as factors that affect either the analog bandwidth of a signal or as factors that affect the signal to noise ratio.
معادله غالب در اینجاقضیه شانون، هارتلی و محدودیتهای آنالوگ از این نوع را می‌توان به عنوان عوامل موثر بر هر دو سیگنال پهنای باند آنالوگ یا عوامل موثر بر نسبت سیگنال به نویز درک کرد.
最終更新： 2016-03-03
使用頻度： 1
品質：
参照：
for the limitation of the resolution of tems is radiation damage, i.e., the destruction of the sample by inelastically scattered electrons
برای نمونه های بیولوژیکی دلیل مهم دیگری برای محدودیت وضوح tem ها آسیب تابشی است ، یعنی از بین بردن نمونه توسط الکترون های پراکنده غیر استلاک
最終更新： 2021-06-24
使用頻度： 1
品質：
参照：