検索ワード: toys (英語 - ペルシャ語)

toys
اسباب‌بازی

they're your toys, son,
اسباب بازيهاي تو هستن پسرم

look at all these toys .
به اين اسباب بازيها نگاه کنيد .

kids play with toys in the holidays .
کودکان در روزهاي تعطيل با عروسک بازي ميکنند .

no . he toys with the females more .
نه . اون با قربانيان زن بيشتر بازي ميكرده .

where did you get that toys r us .
از کجا گيرش آوردي فروشگاه اسباب بازي .

its not right to play with silly toys .
بازي با اسباب بازيهاي احمقانه درست نيست .

and get toys ready , i understand completely .
و اسباب بازيها را آماده كني من كاملا ميفهمم .

it is not toys . it means something to me .
اون اسباب بازي نيست ، برايه من مفهومي داره .

first the cab , then the toys please , help me .
اولش تاکسي ، بعدش اسباب بازيها ترو خدا کمکم کنين .

arvind gupta: turning trash into toys for learning
آرویند گوپتا: تبدیل آشغال به اسباب بازی هایی برای یاد گیری

huh i could lend a hand . make some toys , wrap a few presents .
ها ميتونم همراهيت كنم . اسباب بازي درست كنم ، بسته بندي شون كنم .

because of problems an entire continent might go without toys . thats right .
براي مشكلاتي كه در قاره وجود داره ممكنه بدون اسباب بازي بري . درسته .

she was featured in an "icarly" toys ad along with stefanie scott.
او در تبلیغ اسباب بازی icarly همراه با stefanie scott بود.

toy
اسباب‌بازی