検索ワード: umbilical cord (英語 - ペルシャ語)

umbilical cord
بند ناف

cord .
رسن .

umbilical hernia
فتق ناف

umbilical asphyxia .
خفگي با بند ناف .

my cord .
بند ناف من .

spinal cord
طناب نخاعی

patch cord .
سيم رابط .

it was something rare , an umbilical cord is wound in his throat .
آن يک مورد کمياب بود يک بند ناف به گلوش پيچ خورد .

she cuts the umbilical cord with a stick, and ties it with her own hair.
او بند ناف کودکانش را با چوب برید، و با موهای خودش بست.

spinal cord injury
ضایعه نخاعی

primer cord is set .
سيم چاشني معلومه .

central canal of spinal cord
مجرای مرکزی طناب نخاعی

you should pull the cord before .
تو بايد قبلش طنابو بکشي .

got a lot of deck cord , electrical , .
يه عالمه سيم اينجاست .

and detonate them by pulling on this cord .
و با اين طناب منفجرش کني .

mine says cord quatuor , by clement mathieu .
مال من نوشته کورد کواتر از کلمنت ماتيو .

on her neck shall be a cord of twisted fibre.
[همان که] بر گردنش طنابی تابیده از لیف خرماست.

its just the power cord to the sound system , tess .
اين فقط سيم رابط برق به سيستم صوتيه ، تس .

the objective is to prevent any further spinal cord damage.
امکان آسیب نخاع در هر سطحی از طناب نخاعی وجود دارد.

dad , i am your son . yeah , and its time to cut the cord .
پدر ، من پسر توام . آره ، و الان وقت بريدن بند نافت هست .