検索ワード: wretch (英語 - ペルシャ語)

you wretch.
تو بدبختي

that wretch!
اون عوضي!

ah...you wretch...
آه .. اي بدبخت

what? that wretch...
چي ؟ اون بي وجدان ,,,

you wretch! yuri!
- بدبخت !بيچاره - يوري!

that insolent wretch.
اي بيچاره گستاخ!

take this wretch away!
این پست فطرت رو بگیرین

kill me. you wretch!
- منوبكش - كثافت

wretch! stay seated!
بی وجدان! بشین سر جات

bu beo no, you wretch!
بو به او نو ، اي آدم بدبخت

and youre a poor wretch .
و تو يك بي وجدان هستي .

you wretch... you tricked me.
اي آدم بدبخت ... تو به من کلک زدي

is that his name? that wretch!
اين اسمشه؟ نفرت انگيز

only the wretch will turn aside,
امّا بدبخت‌ترین افراد از آن دوری می‌گزیند،

you wretch, how dare you mock me!
اي آدم بدبخت ، چطور جرات مي کني من را مسخره کني

you wretch! get up right now!
!بیچاره!همین الان بیدار شو

you wretch, you ran off by yourself
احمق، خودت ، خودت رو گير انداختي

i know, if i catch this wretch...!
!...اگه بگیرمش میدونم چیکارش کنم

hang thee , young baggage disobedient wretch .
آدم بدبخت سرکش .

when among them the great wretch arose,
آن گاه که بدبخت‌ترین ایشان برخاست و رفت (تا شتر را پَی بکند. دیگران هم جلو او را نگرفتند، و لذا همچون او بزهکار شدند). [[«إنبَعَثَ»: برخاست و روان شد. «أَشْقَی»: بدبخت‌ترین (نگا: اعلی / 11، لیل / 15).]]