검색어: a lot of work has been done on (영어 - 페르시아어)

a lot of hard work.
. کار خيلي سختيه

a lot of jobs .
خيلي كارها با هم كرديم .

i have a lot of work , no time .
من کلي کار دارم وقت ندارم .

this kid needs a lot of work."
" خوب، چه مهارتهایی در این اتاق داریم؟ این بچه خیلی کار لازم داره."

he still needs a lot of work .
هنوز خيلي كار داره .

a lot of clubs .
اينجا پر کلوپه .

a lot of good advice
نظرهای خوب بسیار

a lot of guys change .
خيلي از افراد تغيير ميکنند .

yep , its a lot of fun .
آره ، خيلي لذت بخشه .

no offense , but you seem like a lot of work .
، جرم که نميکنم ولي تو يک دختر کاري به نظر مياي .

a lot of men in suits .
کلي آدم توي لباس هاي يک دست .

im learning , but ive had a lot of work lately .
درحال ياد گيريم ولي اين اواخر خيلي كار داشتم .

a lot of works gone into that .
خيلي روش کار شده .

you've got a lot of suckers.
خیلی مادر جنده هستی

- you've got a lot of work to do. - i do?
کُلي کار براي انجام دادن داري-واقعا؟-

and there's a lot of information.
که البته اطلاعات بسیاری میتونه باشه.

and coffee is something he did a lot of work with, with nescafe.
و قهوه چیزی است که او کار بسیار زیادی با آن انجام داده است ، با - شرکت - نسکافه.

sometimes there's a lot of information.
بعضی وقت‌ها اطلاعات خیلی زیادی وجود دارد.

but you cannot undo what has been done before god .
شما نمي‌تونيد پيماني را كه در پيشگاه خداوند بسته شده .

a lot of sorrow , misery from guys getting put out of work . thats all .
بيشتر ناراحتيها و بدبختيها از آدم هايي است که از کارشون اخراج ميشن ، همش همينه .