검색어: apostasy (영어 - 페르시아어)

apostasy .
برگشتگي از دين .

there is no punishment on apostasy.
در آن ارتداد و مجازات وجود ندارد.

*youcef nadarkhani – iranian christian pastor who has been sentenced to death for apostasy.
* یوسف ندرخانی - کشیش مسیحی ایرانی که به دلیل تغییر دین محکوم به مرگ شد.

in these states, apostasy is defined as conversion from islam to another faith, but converting to islam is not a crime.
از دیدگاه مذهب مالکی واجب است که حاکم شرع، اسلام را بر مرتد عرضه کند و از وی بخواهد تا توبه نماید.

the apostasy of the people was rampant, having turned away from god in order to serve the calves of jeroboam and baal, a canaanite god.
هوشع وعده میدهد که اگر مردم اسرائیل از این گناهان دست نشورند خداوند آنها را نابود کرده و در آشور به اسارت خواهد برد.

then there are those who built a mosque to cause harm, to spread apostasy and disunity among the believers -- as an outpost for those who from the outset warred on god and his messenger. they swear, "our intentions were nothing but good," but god bears witness that they are lying.
(گروهی دیگر از آنها) کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان)، و (تقوّیت) کفر، و تفرقه‌افکنی میان مؤمنان، و کمینگاه برای کسی که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود؛ آنها سوگند یاد می‌کنند که: «جز نیکی (و خدمت)، نظری نداشته‌ایم!» امّا خداوند گواهی می‌دهد که آنها دروغگو هستند!