검색어: bad girl (영어 - 페르시아어)

bad girl
دختر بد

girl
دختر

bad .
بدخو .

my bad .
تقصير من بود .

such a bad girl...
...دختر بد سرشت

breaking bad
برکینگ بد

bad bad bad .
بد بد بد .

you bad! you bad girl!
تو بدي ، تو دختر بدي هستي

ive been a bad , bad girl .
من دختر خيلى خيلى بدى بودم .

she're a bad girl a bad girl
اون یک دختر بد هست دختر بد

it's just bad dreams, baby girl.
فقط يه خواب بد ديدي، عزيزکم

im bad too im a bad girl haleluya .
من خيلي بدم . دختر بديم اي خدا .

youve been a bad girl , havent you .
تو دختر بدي شده بودي ، نشده بودي .

really kinky? was i a bad girl?
خيلي عجيب؟ دختر بدي بودم ؟

bad girl, i was so worried because of you
دختر بد من خیلی نگران تو بودم

come on , eddie . ive been a bad girl . now hit me .
زودباش ادي ، من دختر بدي بودم منو بزن .

its a bad sign when you meet a girl who wears no makeup .
مرد ميبازه و آزمايش تموم ميشه .

dont you know its bad luck to speak in a dream you stupid girl .
نميدوني كه حرف زدن در رويا بدشانسيه ، دختر احمق .

hows our girl doing , huh not bad .
دخترمون چطوره هان . خوب ديگه .

that's too bad. i'm a girl so i cannot be a father
این خیلی بد است. من یک دخترم پس نمیتونم پدر باشم