검색어: bid (영어 - 페르시아어)

bid .
امر کردن .

bid her enter.
بگيد بيان داخل

how much will you bid?
تو چقدر پيشنهاد ميدي؟

bid is $6 million .
شرط شش ميليونه .

l bid you good night .
شبتون بخير .

then how much will you bid?
در مزايده چه رقمي رو پيشنهاد ميدي؟

glass bid and goods are
شیشه و کالاها

and in a bid to bend a jury , .
و اون براي آزاديت هيات جوري را خريده .

call me a liar , or up the bid. .
يا بگو دورغ ميگم ، يا شرط و ببر بالا .

i bid you stand , men of the west .
به سپاس نعمت هايي که اين زمين به شما ارزاني داشته .

and i bid you welcome in my house .
و با كمال ادب ورودت را به خانه مان خوشامد ميگويم .

.so soon to bid good morrow to thy bed .
پس به زودي فردا تو قيمت ميدي .

in the name of jesus christ , i bid thee .
به نام عيسي مسيح به تو مي‌گويم .

i could make a glass bid and simple plate
من میتوانم شیشه و بشقاب ساده بسازم

he bid his farewell to national team on december 2009.
محرم فوتبال خود را از تیم فوتبال سپاهان آغاز کرد.

actually , im a little bid concerned about plan b .
واقعا ، من يک كم دلواپس نقشه بي هستم .

give him a bid . hell be a pussy magnet , buddy .
بيارينش توي گروه اون جذب کننده دختراست ، رفيق .

and anyway , hes a legacy , so hes automatically getting a bid .
و به هر حال اون فاميل منه و بطور اتوماتيک عضو گروه ميشه .

�2,400,000 then . ladys bid at 2,400,000 .
بعد از دو ميليون چهار صد هزار .

say: 'is it other than god you bid me serve, you ignorant ones?'
(ای رسول به مشرکان) بگو: ای مردم نادان مرا امر می‌کنید که غیر خدا را پرستش کنم؟