검색어: cast (영어 - 페르시아어)

cast .
اندازي .

cast away
دورافتاده

cast away .
رانده .

cast iron yes .
آهن ريخته شده را هم . بله .

cast away , moan .
خداوند روحش را بخشيده است .

cast and everything .
فرداي همون روز هم .

the die is cast. .
تاس را ريختيم .

someone cast a line .
يكي يک طناب بندازه پايين .

it was made of cast iron.
بلکه از چدن ساخته شده بود.

all right , guys , cast list .
خب بچهها اين ليست بازيگراست .

cast out this wicked dream .
اين من را پاک ميکنه از اين روياهاي گناه الود .

have you been cast out again?
دوباره بيرونتون كرده اند؟

we cast out this unclean spirit .
اين روح كثيف را دور ميكنيم .

he said: cast it down, o musa!
(خدا بدو امر) فرمود: ای موسی! عصا را بینداز. [[«أَلْقِهَا»: آن را بینداز. آن را بیفکن.]]

cast off your hatred towards ju mong.
تنفري که از جومانگ داري دور بريز.

god said, "moses, cast it down."
(خدا بدو امر) فرمود: ای موسی! عصا را بینداز. [[«أَلْقِهَا»: آن را بینداز. آن را بیفکن.]]

allah said: cast it down, o musa!
(خدا بدو امر) فرمود: ای موسی! عصا را بینداز. [[«أَلْقِهَا»: آن را بینداز. آن را بیفکن.]]

ive seen her before . dahlia was cast out .
قبلا ديده بودمش . داليا تبعيد شده بود .

==cast==* arnold schwarzenegger as ben richards.
* آرنولد شوارتزنگر as ben richards.

"cast into hell every ungrateful, rebellious one,
(خدا به دو فرشته‌ی مأمور ثبت و ضبط اعمال دستور می‌دهد:) هر کافر سرکش و کینه‌توزی را به دوزخ بیندازید! [[«أَلْقِیَا»: پرت کنید و بیندازید. مخاطب دو فرشته ثبت و ضبط اعمال و یا دو فرشته راهنما و گواه است. «عَنِیدٍ»: سرکش. کینه‌توز.]]